واژه نامه بختیاریکا
مترادف ها
منتظر شدن، در کمین نشستن، انتظار داشتن، منتظر بودن
انتظار داشتن، منتظر بودن، چشم داشتن، حامله بودن
جستجو کردن، منتظر بودن، در جستجو بودن، بیمار بودن
فارسی به عربی
تاریخ سابق
پیشنهاد کاربران
مشتاقانه منتظر بودن برای کسی یا چیزی
انتظار بردن . [ اِ ت ِ ب ُ دَ ] ( مص مرکب ) منتظر بودن . چشم براه داشتن . چشم داشتن :
باری کسی که ملک برد انتظار او
نی چون تویی که هرزه بری انتظار ملک .
انوری ( از آنندراج ) .
عمری ببوی یاری بردیم انتظاری
... [مشاهده متن کامل]
زآن انتظار ما را نگشود هیچ کاری .
سعدی .
معنی توفیق غیر از همت مردانه چیست
انتظار خضر بردن ای دل فرزانه چیست ؟
صائب ( از آنندراج ) .
باری کسی که ملک برد انتظار او
نی چون تویی که هرزه بری انتظار ملک .
انوری ( از آنندراج ) .
عمری ببوی یاری بردیم انتظاری
... [مشاهده متن کامل]
زآن انتظار ما را نگشود هیچ کاری .
سعدی .
معنی توفیق غیر از همت مردانه چیست
انتظار خضر بردن ای دل فرزانه چیست ؟
صائب ( از آنندراج ) .
بهترین واژه . . ماندگار . است . . ماندگار کسی بودن . . . منتظر بودن
امینی
انتظار کشیدن. [ اِ ت ِ ک َ/ک ِ دَ ] ( مص مرکب ) نگران بودن و پرمور داشتن و چشم براه داشتن. ( ناظم الاطباء ) :
ساقی خوش است در رمضان باده ٔ سحور
می در پیاله ریز و مکش انتظار صبح.
باقر کاشی ( از آنندراج ) .
ساقی خوش است در رمضان باده ٔ سحور
می در پیاله ریز و مکش انتظار صبح.
باقر کاشی ( از آنندراج ) .
مدتی را به انتظار سپری کردن