منتصر عباسی

لغت نامه دهخدا

منتصر عباسی. [ م ُ ت َ ص ِ رِ ع َب ْ با ] ( اِخ ) ابوجعفر محمدبن جعفر المتوکل. یازدهمین خلیفه عباسی که پس از کشتن پدر، شش ماه بیش خلافت نکرد و در سال 247 هَ. ق. وفات نمود. ( از ناظم الاطباء ). رجوع به محمدبن جعفر ( المتوکل علی اﷲ ) و تاریخ گزیده ص 324 و ترجمه تاریخ یعقوبی ج 2 ص 524 و حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 272 شود.

دانشنامه آزاد فارسی

مُنْتَصِر عباسی (۲۲۳ـ۲۴۸ق)
شهرت اَبُوجَعْفَر محمد، ملقب الْمُنْتَصِرُ بالله یازدهمین خلیفۀ عباسی (حک: ۲۴۷ـ۲۴۸ق) . مُنْتَصِر که از پدرش ، متوکل ، جفا دیده بود، به یاری گروهی از ترکان بانفوذ در دستگاه خلافت ، پدر را کشت و همان روز به خلافت رسید (۴ شوّال ۲۴۷ق ) و از دو برادر خود، مُعْتَزّ و مُؤید، بیعت گرفت و آن دو را از ولایتعهدی خلع کرد و مردم را از شهر «جَعْفَریّه » که پدرش بنیاد کرده بود به سامِرّا بازگرداند و کاخ های آن جا را ویران کرد . مُنْتَصِر با علویان مدارا داشت و ترس و وحشت خاندان ابوطالب در ممنوعیت زیارت مرقد مطهر امام حسین (ع ) از میان رفت و فَدَک را به فرزندان امام حسین (ع ) بازگرداند. منتصر پس از شش ماه خلافت براثر بیماری درگذشت و نیز گفته اند که ترکان او را مسموم کردند.

پیشنهاد کاربران

بپرس