برداشت شدن، به دست آمدن. با انجام این کار دستاوردهای بسیاری منتج شد. با انجام این کار دستاوردهای بسیاری برداشت شد یا به دست آمد.
پیشنهادِ واژه : " نتیجه" در زبانِ پارسی برابرِ " پیآمد:Folge ( آلمانی ) " است و از اینرو " منتج شدن، نتیجه دادن" برابرِ " پی آمدن" در زبانِ پارسی است. سببیِ ( Kausativ ) " منتج شدن، نتیجه دادن"، " نتیجه گرفتن" است و سببیِ " آمدن" نیز " آوردن" است بمانندِ ( برآمدن/برآوردن یا پیش آمدن/پیش آوردن و. . . ) . پس داریم: ... [مشاهده متن کامل]
منتج شدن، نتیجه دادن= پِی آمدن نتیجه گرفتن= پِی آوردن نمونه: فلان چیز از بهمان چیز منتج می شود : فلان چیز از بهمان چیز پِی میآید. ما فلان چیز را از بهمان چیز نتیجه میگیریم : ما فلان چیز را از بهمان چیز پِی میآوریم. نکته: "پی آمدن، پی آوردن" بویژه در دانشِ مزداهی ( =ریاضی ) و چِمگویی ( =منطق ) بسیار می توانند کارا باشند. "پی آمدن" برابرِ " folgen" و " پی آوردن" نیز برابرِ " folgern" در زبانِ آلمانی است.