منت گذاشتن


مترادف منت گذاشتن: منت نهادن، به رخ کشیدن، لطف کردن، محبت کردن، نیکی کردن، احسان کردن

متضاد منت گذاشتن: منت پذیرفتن

فرهنگ معین

( ~. تَ ) [ ع - فا. ] (مص ل . ) احسان و نیکویی در حق کسی را به یادش آوردن و به رخش کشیدن .

واژه نامه بختیاریکا

تنا دادِن

پیشنهاد کاربران

به رخ کشیدن احسان خود
منت از ماده من به معنی قطع یا نقص است . چون منت گذاردن نعمت و شکر را قطع می کند . به این نام نامیده شده است .
معادل منت گذاشتن در زبان ترکی " باشا چالماق " می باشد که معنای تحت لفظی آن می شود " به سر کوبیدن"
کار خوب خود را با نیش و کنایه خراب کردن
هم معنی شکیبایی صبور یا برد بار
متضاد قوی ضعیف
متضاد زیبا زشت یا بد قیافه . . . . ولی زشت میشه
هم معنی بی انتها بی پایان
بی ارزش کردن / آشکار کردن ضعف دیگران/تکرار ضعف دیگران/ انتظار نابجا داشتن
به رخ کشیدن دیگران . نیکویی برای دیگران و به رخ کشیدنشان

twit somebody for a favor:منت سر کسی گذاشتن
خود کلمه ی twit به معنی سرزتش کردن است
در ضمن بچه ها اگه دیدین یکی

بپرس