مناکحت
مترادف مناکحت: زناشویی، عروسی، مناکحه، مزاوجت، نکاح، وصلت
متضاد مناکحت: بیزاری، جدایی، طلاق
لغت نامه دهخدا
- مناکحت کردن ؛ زناشویی کردن : یاری مبطلان می دهد، با ظالمان مناکحت و مجالست می کند. ( کتاب النقض ص 345 ).
مناکحة. [ م ُ ک َ ح َ ] ( ع مص ) با کسی نکاح کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). نکاح کردن. ( آنندراج ). شوهر دادن زن را. نکاح. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید