مناهم
لغت نامه دهخدا
مناهم. [ م َ هَِ ] ( اِخ ) رئیس قوم یهود که پس از مرگ هرود کبیر ( در قرن اول میلادی ) علیه رومیان قیام کرد و خود را پادشاه اورشلیم نامید ولی «العازار» که بر گروه میانه رو فرمانروائی داشت مردم را علیه اوشورانید و او را محکوم بمرگ کرد. ( از لاروس بزرگ ).
پیشنهاد کاربران
پارکِلِیت معرب آن => فارقلیط
نامی است یونانی ( پاراکلتوس )
همان نام عبری مناهم که مترادف با احمد است
یعنی بسیار ستوده شده
که نام پیامبر اسلام در کتب آسمانی پیشین است
نامی است یونانی ( پاراکلتوس )
همان نام عبری مناهم که مترادف با احمد است
یعنی بسیار ستوده شده
که نام پیامبر اسلام در کتب آسمانی پیشین است
کلمه های در هم ریخته ی م - ن - ا - ه - م