مناه
فرهنگ فارسی
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
مناة (۱ بار)
. ابن کلبی در کتاب «الاصنام» مینویسد: مناة بتی بود متعلق به قبیله هذیل و خزاعه، این بت در ساحل دریا در ناحیه مشلل در محلی موسوم به «قُدید» میان مکه و مدینه قرار داشت، پیش همه عرب محترم بود و در کنارش قربانی میکردند، قبیله اوس و خزرج برای آن قربانی و هدایا میبردند. قبیله اوس و خزرج چون به حج میرفتند پس از بازگشت سرخود را در نزد منات تراشیده و آنرا اتمام حج میپنداشتند، بت پرستان به علت علاقه به آن فرزندان خویش را عبدمنات و زید منات مینامیدند. جریان این بود تا در سال هشتم هجرت (سال فتح مکه) رسول خدا «صلی الله علیه واله» چهار یا پنج منزل از مدینه خارج شده بودند، علی «علیه السلام» را فرستاد منات را منهدم کرد و اموالیکه در بتکده بود پیش آن حضرت آورد ازجمله دو تاشمشیر که ابی شمر غسانی پادشاه غسان به آنجا هدیه کرده بود، یکی بنام مخدم و دیگری رسوب آن حضرت هر دو را به علی «علیه السلام» بخشید، گویند: ذوالفقار یکی از آن دو شمشیر بود. در جوامع الجامع فرمود: بقولی لات و عزی و منات بتهایی بودند از سنگ، آنها را در کعبه گذاشته وعبادت میکردند. ممکن است لفظ «اَلْاُخْری» اشاره باشد به اینکه مقام منات پیش آنها از لات و عزی کمتر بوده چنانکه در تفسیر جلالین و جوامع الجامع است. یعنی: مرا خبر دهید از لات و عزی و منات که سومین دیگر آنهاست (آیا اینها نفع و ضرری دارند که میپرستید؟!) آیا پسر خاص شماست و دختر خاص خداست. این قسمت ظالمانه است. به نظر میآید که آن سه بت را دختر خدا میدانستهاند و یا ملائکه را که دختران خدا میدانستند آن سه بت را تمثال ملائکه دانسته و عبادت میکردند. لذا پشت سر آن آمده «أَلَکُمُ الذَّکَرُ وَلَهُ الْاُنْثی» و شاید مطلب این آیه غیر از مطلب آیات ماقبل باشد. رجوع شود به «عزی» و «لات».
مناة (۱ بار)
. ابن کلبی در کتاب «الاصنام» مینویسد: مناة بتی بود متعلق به قبیله هذیل و خزاعه، این بت در ساحل دریا در ناحیه مشلل در محلی موسوم به «قُدید» میان مکه و مدینه قرار داشت، پیش همه عرب محترم بود و در کنارش قربانی میکردند، قبیله اوس و خزرج برای آن قربانی و هدایا میبردند. قبیله اوس و خزرج چون به حج میرفتند پس از بازگشت سرخود را در نزد منات تراشیده و آنرا اتمام حج میپنداشتند، بت پرستان به علت علاقه به آن فرزندان خویش را عبدمنات و زید منات مینامیدند. جریان این بود تا در سال هشتم هجرت (سال فتح مکه) رسول خدا «صلی الله علیه واله» چهار یا پنج منزل از مدینه خارج شده بودند، علی «علیه السلام» را فرستاد منات را منهدم کرد و اموالیکه در بتکده بود پیش آن حضرت آورد ازجمله دو تاشمشیر که ابی شمر غسانی پادشاه غسان به آنجا هدیه کرده بود، یکی بنام مخدم و دیگری رسوب آن حضرت هر دو را به علی «علیه السلام» بخشید، گویند: ذوالفقار یکی از آن دو شمشیر بود. در جوامع الجامع فرمود: بقولی لات و عزی و منات بتهایی بودند از سنگ، آنها را در کعبه گذاشته وعبادت میکردند. ممکن است لفظ «اَلْاُخْری» اشاره باشد به اینکه مقام منات پیش آنها از لات و عزی کمتر بوده چنانکه در تفسیر جلالین و جوامع الجامع است. یعنی: مرا خبر دهید از لات و عزی و منات که سومین دیگر آنهاست (آیا اینها نفع و ضرری دارند که میپرستید؟!) آیا پسر خاص شماست و دختر خاص خداست. این قسمت ظالمانه است. به نظر میآید که آن سه بت را دختر خدا میدانستهاند و یا ملائکه را که دختران خدا میدانستند آن سه بت را تمثال ملائکه دانسته و عبادت میکردند. لذا پشت سر آن آمده «أَلَکُمُ الذَّکَرُ وَلَهُ الْاُنْثی» و شاید مطلب این آیه غیر از مطلب آیات ماقبل باشد. رجوع شود به «عزی» و «لات».
wikialkb: مَنَاة
پیشنهاد کاربران
گناه، مناهی