منامات

لغت نامه دهخدا

منامات. [ م َ ] ( ع اِ ) ج ِ منام. ( اقرب الموارد ). خوابها. ( غیاث ) ( آنندراج ). رؤیاها. احلام : از امثال منامات و اشباه تفاؤلات. ( جهانگشای جوینی چ قزوینی ج 1 ص 133 ). و رجوع به منام شود. || آنچه اهل خلوت در خواب بینند در مقابل واقعه و مکاشفت. ( فرهنگ لغات و اصطلاحات و تعبیرات عرفانی سجادی ) : و از جمله واقعات بعضی صادق باشند و بعضی کاذب همچنانک منامات. ( مصباح الهدایه چ همایی ص 171 ). در بیشتر وقایع و منامات نفس با روح مشارکت بود. ( مصباح الهدایه ایضاً ص 171 ). پس مکاشفات همه صادق باشند و واقعات و منامات بعضی صادق و بعضی کاذب. ( مصباح الهدایه ایضاً ص 171 ). پس معلوم شد که در واقعات و منامات هم صدق واقع شود و هم کذب. ( مصباح الهدایه ایضاً ص 176 ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع منام

پیشنهاد کاربران

بپرس