منافع

/manAfe~/

مترادف منافع: فواید، مزایا، مصالح، سودها، منفعت ها، فایده ها

متضاد منافع: مضار

برابر پارسی: سودها

لغت نامه دهخدا

منافع. [ م َ ف ِ ] ( ع اِ ) ج ِ منفعة. ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). ج ِ منفعت. ( غیاث ). سودها و فایده ها و حاصلها و منفعتها و بارها و ثمرها. ( ناظم الاطباء ) : مر منافع را بجوید و از مضرتها پرهیز کند. ( زادالمسافرین ناصرخسرو چ برلین ص 16 ). آنچه نفس ناطقه بدان مخصوص است از منافع. ( زاد المسافرین ناصرخسرو، ایضاً ص 19 ).
منافع همه گیتی در آفرینش تست
که کوه و بحر ترا در میان پیرهن است.
امیرمعزی ( دیوان چ اقبال ص 85 ).
از رای او مصالح ملک شهنشه است
در رسم او منافع دین پیمبر است.
امیرمعزی ( ایضاً ص 127 ).
اجرام رامنافع خلق است در مسیر
افلاک را مصالح ملک است در مدار.
امیرمعزی ( ایضاً ص 306 ).
میان منافع و مضار خویش فرق نمی توانی کردن. ( کلیله و دمنه ). اوساط مردمان را هم منافع حاصل تواند شد. ( کلیله و دمنه ). منافع آن بغایت بشناختند. ( کلیله و دمنه ). هر کو به طلب منافع، در او راه جوید. ( مرزبان نامه چ قزوینی ص 262 ). اگرچه سفر دریا سبب حصول منافع است... ( لباب الالباب چ نفیسی صص 6 - 7 ). سفر دریا که سبب حصول منافع است... ( لباب الالباب ایضا ص 7 ). بعضی از منافع «و انزلنا الحدید فیه بأس شدید...» باطل گشتی. ( جهانگشای جوینی چ قزوینی ج 1 ص 12 ). قوت شهوی... مبداء جذب منافع و طلب ملاذ از مآکل و مشارب... بود. ( اخلاق ناصری ). هرکه حاجت او به منافع و مواد دنیاوی کمتر بود توانگری او بیشتر. ( اخلاق ناصری ). به آنچه در وصول به منافع مانع او آید، مقاومت و کوشش آغاز کند. ( اخلاق ناصری ). فواید سفر بسیار است از نزهت خاطر و جر منافع. ( گلستان ).
به دریا در منافع بیشمار است
وگر خواهی سلامت برکنار است.
سعدی ( گلستان ).
اگر به آثار منافع آن نگری... ( مصباح الهدایه چ همایی ص 35 ). قلت اهتمام... از قلت فهم منافع آن تولد کند.( مصباح الهدایه ایضاً ص 103 ). خدمت خلق را دام منافع دنیوی کرده بود. ( مصباح الهدایه ایضاً ص 123 ). فواید ومنافع آن موفور. ( مصباح الهدایه ایضاً ص 238 ).
گشاده شد و بسته در پیش عزمم
طریق مضار و سبیل منافع.
ابن یمین.
هم از مآثر رمحش ستاره در لرزه
هم از منافع کلکش جهان پر از ایثار.
عبید زاکانی.
معرف منافع و مضار ادویه... بود. ( حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 18 ). رجوع به منفعة و منفعت شود.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

جمع منفعت
( اسم ) جمع منفعت سود ها منفعتها .

فرهنگ معین

(مَ فِ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ منفعت ، سودها، منفعت ها.

فرهنگ عمید

= منفعت

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی مَنَافِعُ: سودها - منفعتها
معنی حَرْفٍ: طرف - جانب - سو (در آیه شریفه 11سوره مبارکه حج یعنی خداپرستی آنها یک سویه و فقط در جهت منافع مادیشان است)
معنی یَغُوصُونَ: غوّاصی می کنند (در عبارت "وَمِنَ ﭐلشَّیَاطِینِ مَن یَغُوصُونَ لَهُ "منظور از غوص بیرون آوردن مروارید، و سایر منافع دریا است)
معنی مَشَارِبُ: نوشیدنیها (و کلمه مشارب جمع مشرب است که مصدر میمی و به معنای مشروب است . و مراد از مشروب در عبارت "وَذَلَّلْنَاهَا لَهُمْ فَمِنْهَا رَکُوبُهُمْ وَمِنْهَا یَأْکُلُونَ وَلَهُمْ فِیهَا مَنَافِعُ وَمَشَارِبُ أَفَلَا یَشْکُرُونَ " شیر حیوانات است)
ریشه کلمه:
نفع (۵۰ بار)

مترادف ها

interests (اسم)
مصالح، منافع

profits (اسم)
عایدی، منافع

فارسی به عربی

ایجار , دخل

پیشنهاد کاربران

بهره مندی ها
آرام ، صبور، سرسخت،
yields
جمع مکسر نفع، سودها
این واژه عربی و اوپ ( = جمع ) نفع است و پارسی آن اینهاست:
مَنزان، مَنزاس ( مَنز از اوستایی: مَنزدْرَ= نفع + «ان، اس» )
پیان، پیاس ( پیا= نفع؛ سنسکریت + «ان، اس» )
هیدان، هیداس ( هیدا از سنسکریت: هیتَ= نفع + «ان، اس» )
...
[مشاهده متن کامل]

کیامان، کیاماس ( کیام از سنسکریت: کَلیانَ= نفع + «ان، اس» )
گَهونان، گَهوناس ( گَهون از اوستایی: گَئُنَ= نفع + «ان، اس» )
اس پسوند اوپ در سنسکریت است

بپرس