منافسه

لغت نامه دهخدا

منافسه. [ م ُ ف َ / ف ِس َ / س ِ ] ( از ع ، اِمص ) رغبت کردن در چیزی به طریق مساوات و معارضه کردن و حسد بردن. ( غیاث ). منافسة. مبارات. رغبت کردن به چیزی از رقابت. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ): در او منافسه و مناقشه کردند... چون گفتاگوی بسیار شد قرار دادند بر قرعه. ( تفسیر ابوالفتوح ، یادداشت ایضاً ). رجوع به منافسة و منافست شود.

فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) هم چشمی کردن رقابت کردن . ۲ - برقابت هم بچیزی رغبت کردن . ۳ - ( اسم ) رقابت . ۴ - رغبت بچیزی برقابت .
با کسی مزاحمت کردن در رغبت چیزی . رغبت کردن در چیزی بطریق مبارات .

فرهنگ معین

(مُ فَ سَ ) [ ع . منافسة ] (مص ل . ) هم چشمی کردن ، رقابت کردن .

فرهنگ عمید

رقابت کردن، هم چشمی کردن.

پیشنهاد کاربران

وأبسط یدا لاصطلامک واجتیاحک وأثنی ثانیة لاستبقائک واستصلاحک وأتوقف عن امتثال بعض المأمور فیک ضنا بالنعمة عندک ومنافسة فی الصنیعة لدیک وتأمیلا لفیئتک وانصرافک ورجاء لمراجعتک وانعطافک فقد یغرب العقل ثم یؤوب ویعزب اللب ثم یثوب ویذهب الحزم ثم یعود ویفسد العزم ثم یصلح ویضاع الرأی ثم یستدرک ویسکر المرء ثم یصحو ویکدر الماء ثم یصفو وکل ضیقة إلى رخاء وکل غمرة فإلى انجلاء وکما أنک أتیت من إساءتک بما لم تحتسبه أولیاؤک
...
[مشاهده متن کامل]

یتیمة الدهر - الثعالبی - ج ٣ - الصفحة ١٩٣

منافسه=رقابت