[ویکی فقه] مناظره درباره سب صحابه و خلفا، در شهر حلب بین یکی از علمای هوشمند سنّی با پدر بزرگوار شیخ بهائی، حسین بن عبدالصّمد صورت گرفت.
این مناظره در شهر حلب بین یکی از علمای هوشمند سنّی با پدر بزرگوار شیخ بهائی صورت گرفت که پس از گفتگو، دانشمند سنّی حنفی گفت: من یک سؤال دارم و آن این که نظر شما درباره سب (ناسزاگوئی) به اصحاب بزرگ پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) چیست؟، آنان که آن حضرت را با اموال و جان های خود، یاری کردند ، و با شمشیرها و مجاهدات خود، شهرها و بلاد را تحت حکومت اسلام آوردند، مثلاً فتوحاتی که در عصر عمربن خطّاب، تحت رهبری او رخ داد، در عصر هیچ یک از خلفاء ، رخ نداده است که انکارناپذیر است، چنان که قدرت و شکوه و قاطعیّت او را نیز نمی توان انکار نمود، و من وقتی که به دلائل شما توجّه می کنم، می بینم صحّت عقیده تشیّع، بسیار روشن و نیرومند است، ولی وقتی که مذهب شما را می نگرم که به ناسزاگوئی اصحاب بزرگ پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم)، و پیشی گیرندگان به اسلام و مقرّبان در حضور آن حضرت، صحّه گذاشته... می یابم که این کار، نادرست است، و از همین راه می فهمم که مذهب شما (تشیع) مذهب نادرست می باشد.
عدم وجوب سب صحابه
حسین: در مذهب ما چنین دستوری نیست که ناسزا گوئی به اصحاب پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) واجب باشد، بلکه عوام النّاس، به آن ها ناسزا می گویند، ولی در میان علمای ما هیچ کس فتوای به وجوب سبّ آن ها را نداده است، کتابهای فقهی آن ها در دسترس است، هرگز چنین دستوری در آن ها دیده نمی شود.آن گاه سوگند های مؤکّد و شدید برای او (دانشمند حنفی) یاد کردم، که اگر کسی هزار سال در مذهب اهل بیت (علیهم السّلام ) (مذهب تشیّع) زندگی کند و ولایت اهل بیت (علیهم السّلام ) را بپذیرد، و از دشمنان آن ها بیزاری جوید، و هرگز به صحابه پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) ناسزا نگوید، خطاکار نیست، و در ایمان او قصوری نخواهد بود. دانشمند حنفی وقتی که این سخن را از من شنید، چهره اش گشوده شد و اظهار شادی کرد، چرا که سخن مرا تصدیق نمود.
شیعه شدن دانشمند حنفی
در این هنگام به او گفتم: وقتی که در نزد تو، فزونی و برتری علم اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) و مقام اجتهاد و عدالت و برتری آن ها بر سایرین، ثابت شد، پس آن ها سزاوارتر به پیروی هستند، بنابراین از آن ها پیروی کن.دانشمند حنفی: گواهی می دهم که من پیرو آن ها هستم، ولی به صحابه رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) ناسزا نمی گویم.حسین: تو به هیچ یک از صحابه، ناسزا نگو، ولی وقتی که به عظمت مقام اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) در نزد خدا و رسولش معتقد شدی، آن گاه در مورد دشمنان آن ها چه خواهی گفت؟دانشمند حنفی (راه یافته): من از دشمنان اهل بیت رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) بیزار هستم.حسین: همین مقدار در صحّت تشیّع تو، برای من کافی است.در این هنگام، دانشمند حنفی، به یکتائی خدا و رسالت پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) و به فرشتگان خدا، گواهی داد، و گفت: من دوستدار و پیرو آن ها هستم و از دشمنانشان بیزاری می جویم. آن گاه کتابی در مورد فقه اهل بیت (علیهم السّلام ) را از من طلبید، و من کتاب المختصر النافع (شرح شرایع) محقق حلی (متوفّی ۶۷۶ هـ ق) را به او دادم.
اجتهاد بر سب
...
این مناظره در شهر حلب بین یکی از علمای هوشمند سنّی با پدر بزرگوار شیخ بهائی صورت گرفت که پس از گفتگو، دانشمند سنّی حنفی گفت: من یک سؤال دارم و آن این که نظر شما درباره سب (ناسزاگوئی) به اصحاب بزرگ پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) چیست؟، آنان که آن حضرت را با اموال و جان های خود، یاری کردند ، و با شمشیرها و مجاهدات خود، شهرها و بلاد را تحت حکومت اسلام آوردند، مثلاً فتوحاتی که در عصر عمربن خطّاب، تحت رهبری او رخ داد، در عصر هیچ یک از خلفاء ، رخ نداده است که انکارناپذیر است، چنان که قدرت و شکوه و قاطعیّت او را نیز نمی توان انکار نمود، و من وقتی که به دلائل شما توجّه می کنم، می بینم صحّت عقیده تشیّع، بسیار روشن و نیرومند است، ولی وقتی که مذهب شما را می نگرم که به ناسزاگوئی اصحاب بزرگ پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم)، و پیشی گیرندگان به اسلام و مقرّبان در حضور آن حضرت، صحّه گذاشته... می یابم که این کار، نادرست است، و از همین راه می فهمم که مذهب شما (تشیع) مذهب نادرست می باشد.
عدم وجوب سب صحابه
حسین: در مذهب ما چنین دستوری نیست که ناسزا گوئی به اصحاب پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) واجب باشد، بلکه عوام النّاس، به آن ها ناسزا می گویند، ولی در میان علمای ما هیچ کس فتوای به وجوب سبّ آن ها را نداده است، کتابهای فقهی آن ها در دسترس است، هرگز چنین دستوری در آن ها دیده نمی شود.آن گاه سوگند های مؤکّد و شدید برای او (دانشمند حنفی) یاد کردم، که اگر کسی هزار سال در مذهب اهل بیت (علیهم السّلام ) (مذهب تشیّع) زندگی کند و ولایت اهل بیت (علیهم السّلام ) را بپذیرد، و از دشمنان آن ها بیزاری جوید، و هرگز به صحابه پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) ناسزا نگوید، خطاکار نیست، و در ایمان او قصوری نخواهد بود. دانشمند حنفی وقتی که این سخن را از من شنید، چهره اش گشوده شد و اظهار شادی کرد، چرا که سخن مرا تصدیق نمود.
شیعه شدن دانشمند حنفی
در این هنگام به او گفتم: وقتی که در نزد تو، فزونی و برتری علم اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) و مقام اجتهاد و عدالت و برتری آن ها بر سایرین، ثابت شد، پس آن ها سزاوارتر به پیروی هستند، بنابراین از آن ها پیروی کن.دانشمند حنفی: گواهی می دهم که من پیرو آن ها هستم، ولی به صحابه رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) ناسزا نمی گویم.حسین: تو به هیچ یک از صحابه، ناسزا نگو، ولی وقتی که به عظمت مقام اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) در نزد خدا و رسولش معتقد شدی، آن گاه در مورد دشمنان آن ها چه خواهی گفت؟دانشمند حنفی (راه یافته): من از دشمنان اهل بیت رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) بیزار هستم.حسین: همین مقدار در صحّت تشیّع تو، برای من کافی است.در این هنگام، دانشمند حنفی، به یکتائی خدا و رسالت پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) و به فرشتگان خدا، گواهی داد، و گفت: من دوستدار و پیرو آن ها هستم و از دشمنانشان بیزاری می جویم. آن گاه کتابی در مورد فقه اهل بیت (علیهم السّلام ) را از من طلبید، و من کتاب المختصر النافع (شرح شرایع) محقق حلی (متوفّی ۶۷۶ هـ ق) را به او دادم.
اجتهاد بر سب
...
wikifeqh: مناظره_درباره_سب_صحابه