[ویکی فقه] مناظر بهشت (قرآن). لذت نظر اهمیت فوق العاده ای دارد که از لذات دیگر برتر و بالاتر است و خداوند به این نعمت برای بهشتیان اشاره می فرماید.
«یطاف علیهم بصحاف من ذهب و اکواب و فیها ما تشتهیه الانفس و تلذ الاعین و انتم فیها خــلدون.» «سینی هایی از طلا و جام هایی در برابر آنان می گردانند و در آنجا آنچه دلها آن را بخواهند و دیدگان را خوش آید (هست) و شما در آن جاودانید.» می فرماید: " ظرفهای غذا و جامهای شراب طهور از طلا مملو از بهترین غذا و شرابهای بهشتی به وسیله خدمتکاران مخصوص گرداگرد آنها می گردانند" (یطاف علیهم بصحاف من ذهب و اکواب). آنها در بهترین ظروف و از بهترین غذا، در نهایت آرامش و آسایش و صفا و بدون هیچ درد سر پذیرایی می شوند.به دو نعمت دیگر اشاره می کند که تمام نعمتهای مادی و معنوی جهان در آن جمع است می فرماید: " در بهشت آنچه دل می خواهد و چشم از آن لذت می برد موجود است" (و فیها ما تشتهیه الانفس و تلذ الاعین). به گفته مرحوم طبرسی در مجمع البیان اگر تمام خلایق جمع شوند تا توصیف انواع نعمتهای بهشتی را کنند هرگز قادر نخواهند بود چیزی بر آنچه در این جمله آمده بیفزایند.چه تعبیری از این زیباتر و جامعتر؟ تعبیری به گستردگی عالم هستی و به وسعت آنچه امروز در ذهن ما می گنجد یا نمی گنجد، تعبیری که ما فوق آن تعبیری نمی توان یافت.جالب اینکه مساله خواست دل از لذت چشم جدا بیان شده است و این جدایی پرمعنی است: آیا از قبیل ذکر خاص بعد از عام است؟ از این جهت که" لذت نظر" اهمیت فوق العاده ای دارد که از لذات دیگر برتر و بالاتر است، یا از این نظر که جمله" ما تشتهیه الانفس" لذات ذائقه و شامه و سامعه و لامسه را بیان می کند، ولی جمله تلذ الاعین بیانگر لذت چشم است؟بعضی نیز عقیده دارند که جمله" ما تشتهیه الانفس" اشاره به تمام لذات جسمانی است، در حالی که جمله" تلذ الاعین" بیانگر لذات روحانی است، چه لذتی در بهشت بالاتر از اینکه انسان با چشم قلب به جمال بی مثال پروردگار نگاه کند که یک لحظه آن از تمام نعمتهای مادی بهشت برتر است.بدیهی است هر قدر شوق یار بیشتر باشد لذت دیدار بیشتر است. مراد از" تلذذ چشمها" جمال و زینت است و قهرا منظور از آن، چیزهایی است که تقریبا اختصاص به انسانها دارد، مانند مناظر بهجت آور و رخساره های زیبا و لباس های فاخر. و به همین جهت تعبیر را تغییر داد. از آنچه که ارتباط به نفس دارد و مورد علاقه آن است تعبیر به شهوت و اشتهاء کرد و از آنچه ارتباط با چشم دارد تعبیر به لذت فرمود و لذائذ نفسانی هم در نزد ما انسانها منحصر در این دو قسم است.ممکن هم هست لذائذ روحی و عقلی را هم در لذائذ چشمها گنجاند، چون التذاذ روحی خود رؤیت و تماشای قلب است.
«یطاف علیهم بصحاف من ذهب و اکواب و فیها ما تشتهیه الانفس و تلذ الاعین و انتم فیها خــلدون.» «سینی هایی از طلا و جام هایی در برابر آنان می گردانند و در آنجا آنچه دلها آن را بخواهند و دیدگان را خوش آید (هست) و شما در آن جاودانید.» می فرماید: " ظرفهای غذا و جامهای شراب طهور از طلا مملو از بهترین غذا و شرابهای بهشتی به وسیله خدمتکاران مخصوص گرداگرد آنها می گردانند" (یطاف علیهم بصحاف من ذهب و اکواب). آنها در بهترین ظروف و از بهترین غذا، در نهایت آرامش و آسایش و صفا و بدون هیچ درد سر پذیرایی می شوند.به دو نعمت دیگر اشاره می کند که تمام نعمتهای مادی و معنوی جهان در آن جمع است می فرماید: " در بهشت آنچه دل می خواهد و چشم از آن لذت می برد موجود است" (و فیها ما تشتهیه الانفس و تلذ الاعین). به گفته مرحوم طبرسی در مجمع البیان اگر تمام خلایق جمع شوند تا توصیف انواع نعمتهای بهشتی را کنند هرگز قادر نخواهند بود چیزی بر آنچه در این جمله آمده بیفزایند.چه تعبیری از این زیباتر و جامعتر؟ تعبیری به گستردگی عالم هستی و به وسعت آنچه امروز در ذهن ما می گنجد یا نمی گنجد، تعبیری که ما فوق آن تعبیری نمی توان یافت.جالب اینکه مساله خواست دل از لذت چشم جدا بیان شده است و این جدایی پرمعنی است: آیا از قبیل ذکر خاص بعد از عام است؟ از این جهت که" لذت نظر" اهمیت فوق العاده ای دارد که از لذات دیگر برتر و بالاتر است، یا از این نظر که جمله" ما تشتهیه الانفس" لذات ذائقه و شامه و سامعه و لامسه را بیان می کند، ولی جمله تلذ الاعین بیانگر لذت چشم است؟بعضی نیز عقیده دارند که جمله" ما تشتهیه الانفس" اشاره به تمام لذات جسمانی است، در حالی که جمله" تلذ الاعین" بیانگر لذات روحانی است، چه لذتی در بهشت بالاتر از اینکه انسان با چشم قلب به جمال بی مثال پروردگار نگاه کند که یک لحظه آن از تمام نعمتهای مادی بهشت برتر است.بدیهی است هر قدر شوق یار بیشتر باشد لذت دیدار بیشتر است. مراد از" تلذذ چشمها" جمال و زینت است و قهرا منظور از آن، چیزهایی است که تقریبا اختصاص به انسانها دارد، مانند مناظر بهجت آور و رخساره های زیبا و لباس های فاخر. و به همین جهت تعبیر را تغییر داد. از آنچه که ارتباط به نفس دارد و مورد علاقه آن است تعبیر به شهوت و اشتهاء کرد و از آنچه ارتباط با چشم دارد تعبیر به لذت فرمود و لذائذ نفسانی هم در نزد ما انسانها منحصر در این دو قسم است.ممکن هم هست لذائذ روحی و عقلی را هم در لذائذ چشمها گنجاند، چون التذاذ روحی خود رؤیت و تماشای قلب است.
wikifeqh: مناظر_بهشت_(قرآن)