مناظر
/manAzer/
مترادف مناظر: پرسپکتیو، چشم اندازها، منظره ها
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- علم مناظر ؛ علمی که شناخته شود بوسیله آن کیفیت مقدار اشیا بسبب قرب و بعد آنها از نظر بیننده. ( از اقرب الموارد ). عبارت است از علمی که از او احوال حاسه بصر از جهت کیفیت شعور او به محسوسات او معلوم کنند. ( نفایس الفنون ). فایده این علم پی بردن به خطای باصره است و به کمک آن مساحت اجرام را از فواصل دور اندازه گیرند. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ).
- مناظر و مرایا . رجوع به ترکیب قبل شود : فروع علم ریاضی چند نوع بود چون علم مناظر و مرایا و علم جبر و مقابله... ( اخلاق ناصری ).
|| منظرها و دریچه هایی که در آن نشسته اطراف را می نگرند. || رویها. رخسارها. چهره ها. || هر جایی که دیده می شود و نگاه شخص بر آن می افتد. رجوع به منظر شود. || به لغت مراکش ، آیینه. ( از ناظم الاطباء ).
مناظر. [ م ُ ظِ ] ( ع ص ) مشابه. مانند. دارای نظیر. ( از ناظم الاطباء ). مِثل. گویند: هذا مناظر هذا؛ ای مثله. ( از اقرب الموارد ). || مجادل. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به مناظرة شود.
فرهنگ فارسی
۱ - ( اسم ) مجادله کننده مباحثه کننده . ۲ - ( صفت ) همانند شبیه جمع : مناظرین .
فرهنگ معین
(مَ ظِ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ منظر، منظره ها، چشم اندازها.
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
مناظر. [م َ ظِ ] ( ع اِ ) ج ِ منظر. ( غیاث ) ( اقرب الموارد ) . رجوع به منظر شود. || زمینهای بلند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) .
- علم مناظر ؛ علمی که شناخته شود بوسیله آن کیفیت مقدار اشیا بسبب قرب و بعد آنها از نظر بیننده. ( از اقرب الموارد ) . عبارت است از علمی که از او احوال حاسه بصر از جهت کیفیت شعور او به محسوسات او معلوم کنند. ( نفایس الفنون ) . فایده این علم پی بردن به خطای باصره است و به کمک آن مساحت اجرام را از فواصل دور اندازه گیرند. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ) .
... [مشاهده متن کامل]
- مناظر و مرایا . رجوع به ترکیب قبل شود : فروع علم ریاضی چند نوع بود چون علم مناظر و مرایا و علم جبر و مقابله. . . ( اخلاق ناصری ) .
|| منظرها و دریچه هایی که در آن نشسته اطراف را می نگرند. || رویها. رخسارها. چهره ها. || هر جایی که دیده می شود و نگاه شخص بر آن می افتد. رجوع به منظر شود. || به لغت مراکش ، آیینه. ( از ناظم الاطباء ) .
مناظر. [ م ُ ظِ ] ( ع ص ) مشابه. مانند. دارای نظیر. ( از ناظم الاطباء ) . مِثل. گویند: هذا مناظر هذا؛ ای مثله. ( از اقرب الموارد ) . || مجادل. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) . رجوع به مناظرة شود.
منبع. لغت نامه دهخدا
- علم مناظر ؛ علمی که شناخته شود بوسیله آن کیفیت مقدار اشیا بسبب قرب و بعد آنها از نظر بیننده. ( از اقرب الموارد ) . عبارت است از علمی که از او احوال حاسه بصر از جهت کیفیت شعور او به محسوسات او معلوم کنند. ( نفایس الفنون ) . فایده این علم پی بردن به خطای باصره است و به کمک آن مساحت اجرام را از فواصل دور اندازه گیرند. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ) .
... [مشاهده متن کامل]
- مناظر و مرایا . رجوع به ترکیب قبل شود : فروع علم ریاضی چند نوع بود چون علم مناظر و مرایا و علم جبر و مقابله. . . ( اخلاق ناصری ) .
|| منظرها و دریچه هایی که در آن نشسته اطراف را می نگرند. || رویها. رخسارها. چهره ها. || هر جایی که دیده می شود و نگاه شخص بر آن می افتد. رجوع به منظر شود. || به لغت مراکش ، آیینه. ( از ناظم الاطباء ) .
مناظر. [ م ُ ظِ ] ( ع ص ) مشابه. مانند. دارای نظیر. ( از ناظم الاطباء ) . مِثل. گویند: هذا مناظر هذا؛ ای مثله. ( از اقرب الموارد ) . || مجادل. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) . رجوع به مناظرة شود.
منبع. لغت نامه دهخدا
مناظر: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
شالیدان ŝālidān ( پشتو: آن )
پادگاسان pādgāsān ( پارتی: pagas آن )
پادگاسل pādgāsel ( پارتی: pagas پسوند جمع لکی اِل )
شالیدان ŝālidān ( پشتو: آن )
پادگاسان pādgāsān ( پارتی: pagas آن )
پادگاسل pādgāsel ( پارتی: pagas پسوند جمع لکی اِل )
مناظر =منظره