مناط
مترادف مناط: اساس، بنیان، حجت، سند، ملاک، معیار، مبنا، آویختگی، آویزش، تعلیق
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- تنقیح مناط ؛ عبارت از نظر و اجتهاد باشد در معرفت وجود علت ، مثلاً عدالت علت قبول شهادت است و آنکه عدالت ، علت است اجماعی است و اثبات آن در شخص معین از راه نظر و اجتهاد و تحقیق مناط و تنقیح خواهد بودو شکی نیست که تمسک از باب تحقیق مناط درست و جایز است و مورد قبول همه است. ( از فرهنگ علوم نقلی سجادی ). به معنی استخراج مأخذ و سبب وضع یک قانون معین است. در اصطلاح ، نوعی از قیاس قطعی است که علت و سبب وضع یک قانون را استخراج نموده و آن قانون را در هر موردی از موارد سکوت قانون که علت مزبور در آنجا وجودداشته باشد مورد استناد قرار می دهند، مثلاً به موجب ماده 10 قانون مدنی ، قراردادهای خصوصی که مخالف صریح قانون نباشد نافذ است. مناط و مأخذ و سبب وضع این ماده آزادی اراده افراد در روابط بین خودشان می باشد. این مناط در ایقاعات هم وجود دارد، زیرا می دانیم نظر قانونگذار این نیست که در مورد ایقاعات آزادی اراده وجود نداشته باشد. بنابراین از روی ملاک و مناط ماده ده قانون مدنی می توان گفت هر ایقاعی که مخالف صریح قانون نباشد نافذ است. فقها بجای قیاس قطعی اصطلاح تنقیح مناط را به کار می برند و تنقیح مناط را به دو نوع قطعی و ظنی تقسیم نمی کنند، ولی پاره ای از فقهاتنقیح مناط را به دو نوع مذکور تقسیم کرده اند. ( ترمینولوژی حقوق جعفری لنگرودی ).بیشتر بخوانید ...
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
مَناط
تلفظ صحیحش مَناط است
به معنای مبنا و اساس
مثال مناط اعتبار سند رسمی، تاریخ تنظیم آن است
به معنای مبنا و اساس
مثال مناط اعتبار سند رسمی، تاریخ تنظیم آن است
تلفظش مَناط است یا مُناط؟