مناح. [ م َ ] ( ع مص ) گریه و ماتم نمودن به آوازبلند بر شوی. نوح. نُواح. نیاح. نیاحة [ ح َ ]. ( ازمنتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( از ناظم الاطباء ).مناح. [ م َن ْ نا ] ( ع ص ) دهنده. ( آنندراج ). عطا کننده و بخشنده. ( ناظم الاطباء ): فلان مناح میاح نفاح ؛ فلان کثیرالعطایاست. ( از اقرب الموارد ).