[ویکی اهل البیت] غزنویان نخستین خاندان حکومتگر ایرانی پس از اسلام اند که تاریخ های سلسله ای مفصل و گرانباری درباره آنها نگاشته شده و به یادگار مانده است از این روی سرگذشت روزگار آنان را بیش از پیش باید در تاریخ های سلسله ای جستجو کرد و آن گاه در دیگر گونه های منابع از جمله تاریخ های عمومی، محلی، وزارت، تذکره ها، آثار ادبی، و دیگر نوشته های مرتبط.
نخستین تاریخ دودمانی غزنویان کتاب تاریخ یمینی نوشته ابونصر محمدبن عبدالجبار عتبی است. اصل کتاب به عربی است اما در سال 602ق ناصح بن ظفر جرذقانی آن را به فارسی ترجمه کرد . این ترجمه از نثری متصنع و متکلف برخوردار است و پیش از متن اصلی عربی مورد استفاده مورخان و محققان بعدی بوده است. تاریخ یمینی که نام خود را از یمین الدوله محمود غزنوی گرفته است عمدتاً شامل شرح کشورگشایی های محمود غزنوی و پدرش سبکتکین می باشد. درخشانترین تاریخ روزگار غزنوی ، بلکه برجسته ترین تاریخ نگاری های ایران با نوشتن تاریخ مسعودی معروف به تاریخ بیهقی می باشد.این کتاب همانگونه که از نامش پیداست سرگذشت روزگار سلطان مسعود غزنوی است اما مناسبت به مسایل فراوان از دیگر ادوار پیش از سلطان یاد شده ،بویژه رخدادهای مرتبط با سامانیان و آل بویه و قراخانیان و سیمجوریان و خوارزمشاهیان مقتدم و.... پرداخته است. ابوالفضل بیهقی نویسنده کتاب خود از دبیران دستگاه دیوانسالاری دوران غزنوی است. او در گزارش رویداد دقت و حوصله فراوانی به خرج می دهد و بسیاری از جزییات دقیق را برای خواننده بازگو می کند و تا آنجا که برای یک نویسنده دولتی ممکن بود است جانب انصاف و بی طرفی را رعایت کرده است.اصل کتاب 30 جلد بوده و 5 جلد می باشدکه به گزارش روزگار سلطان مسعود غزنوی می پردازد. تاریخ های سلسله ای سلجوقیان نیز برای بخشهایی از تاریخ غزنویان به ویژه شکست آنان از سلجوقیان و مناسبات بازماندگان خاندان غزنوی با دولت سلجوقی می تواند مفید باشد. زین الاخبار عبدالحی بن ضحاک گردیزی از جمله نخستین تاریخهای عمومی است که به شرح حال و روزگار غزنویان از آغاز تا جلوس مودودبن مسعود پرداخته است. این اثر نخستین تاریخ عمومی به زبان فارسی به شمار می رود.
نویسنده گمنام مجمل التواریخ و القصص نیز که از جمله تواریخ عمومی فارسی است و در حدودسال 520 تالیف یافته است نیز اشاراتی مختصر به تاریخ غزنویان تا زمان خود و به ویژه درگیری های آنان با سلجوقیان می نماید. همچنین باید از طبقات ناصری اثر گرانقدر منهاج الدین بن سراج الدین جوزجانی یاد کرد که در اوایل قرن هفتم هجری در هندوستان نوشته شده است .این کتاب به ویژه از جهت استفاده از منابعی نظیر قسمت های گمشده تاریخ بیهقی و برخی وقایع نامه های مربوط به قراختائیان و غوریان که امروزه از میان رفته اند جایگاه برجسته ای دارد . طبقات ناصری هم برای بررسی دوران پیدایش دولت غزنوی و اجداد این خاندان و هم مساله مناسبات غزنویان و غوریان از اهمیت به سزایی برخوردار است. الکامل فی التاریخ ابن اثیر نیز به جهت استفاده از منابع گمشده ای مانند تجارب ابن فندق و احتمالاً ملک نامه (کتابی درباره تاریخ اوایل کار سلجوقیان) همچون طبقات ناصری علیرغم اینکه سالها پس از سقوط غزنویان نوشته شده است منبعی ارزشمند برای مطالعه تاریخ ایران در روزگار مورد بحث به شمار می رود. در کنار این منابع، برخی تاریخ های عمومی دیگر نیز اطلاعات مفیدی درباره غزنویان به دست می دهند که مهمترین آنها عبارتند از : مجمع الانساب شبانکاره ای ، جامع التواریخ رشید فضل الله همدانی، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم ابوالفرج بن الجوزی ،مختصر الدول ابن عبری.
درمیان تاریخ های محلی آن بخش از تاریخ ها که در سرزمین های شرق و شمال شرق ایران از جمله خراسان ،سیستان، ماورالنهر و خوارزم و مازندران نگارش یافته است برای بررسی تاریخ غزنویان اهمیت بیشتری دارد . در این میان نخست باید از تاریخ سیستان مجهول المولف نام برد از آنجا که زمان زندگی مولف اصلی کتاب مقارن با سالهای پایانی اقتدار غزنویان و آغاز چیرگی سلجوقیان در ایران است پاره ای اطلاعات درباره هر دو خاندان به دست می دهد.اما آنچه اهمیت بیشتری در این زمینه دارد این است که به هر صورت سیستان در کنار خراسان اصلی ترین قلمرو غزنویان است و از این رو توصیفات مولف از سیستان قرن چهارم و پنجم می تواند در روشن شدن پاره ای مسایل سیاسی اجتماعی عصر غزنوی سودمند باشد. در میان تاریخهای خراسان تاریخ بیهق الوالحسن علی بن زید بیهقی معروف به ابن فندق برای بررسی اوضاع غزنوی اهمیت بیشتری دارد.نویسنده که خود در تاریخ گمشده اش ، مشارب التجارب ،قطعاً بخش مهمی از وقایع غزنوی را آورده بود، چه کتاب اخیز ذیلی بر تاریخ یمینی بوده است. در تاریخ بیهق نیز به مناسبت گزارشهای ارزشمندی از اوضاع زمانه غزنویان به دست می دهد. او ضمن مناسبتهای مختلف اشاراتی به اقدامات سیاسی نظامی غزنویان به ویژه در خراسان می کند.
به اعتقاد پژوهندگان و اهل فن تاریخ نگاری، بیهقی شیوه دقیق علمی را در نگاشتن تاریخ بکار برده و از آغاز کار در دیوان رسالت غزنوی مقدمات این کار بزرگ را فراهم آورده و به مطالعه کتب معتبر تاریخی اهتمام ورزیده است و سال ها به ثبت و ضبط وقایع روزانه و تعلیق و یادداشت کردن آن ها بر تقویم ها پرداخته، بدان گونه که هر چه از خامه توانای او تراوش کرده یا از مشهودات خود اوست که در طی روزگار با دقت تمام تعلیق می کرده یا اطلاعاتی است که با کنجکاوی بسیار از اشخاص مطلع بدست می آورده یا منقولاتی از کتاب ها است که غالباً نام آن ها را ذکر می کند. بیهقی معیار گردآوری اخبار را راستگویی و ثقه بودن گوینده و گواهی دادن خرد بر درستی آن می داند و در این باره می نویسد:« و اخبار گذشته را دو قسم گویند که آن را سه دیگر نشناسند: یا از کسی بباید شنید و یا از کتابی بباید خواند. و شرط آن است که گوینده باید که ثقه و راستگوی باشد و نیز خرد گواهی دهد که آن خبر درست است...». بیهقی برای پندآموزی و عبرت اندوزی هر جا مناسب دیده، داستانی تاریخی برای آراستن تاریخ و آگاه ساختن خوانندگان می آورد و از آن جمله است، داستان فضل ربیع و مأمون، قصه نصر احمد در علاج خشم خود، داستان مأمون و امام رضا.... تاریخ بیهقی آیینه روشن عصر غزنوی است که نویسنده آن با باریک بینی و ژرف نگری بیشتر جلوه های زندگی اجتماعی را با خامه توانای خود بر دفتر ایام نقش بسته است. شش مجلد بدست آمده از تاریخ بیهقی، در بر گیرنده حوادث روزگار پادشاهی امیر مسعود فرزند سلطان محمود غزنوی است و جنگ با ترکمانان و شکست دندانقان و بر تخت نشستن طغرل سلجوقی و تعریف ولایت خوارزم و تاریخ آن، از هنگام انقراض آل مأمون و افتادن آن سرزمین بدست سلطان محمود و حکمرانی آلتون تاش حاجب، در آن سامان تا چیرگی سلجوقیان. علاوه بر این گونه مطالب که اساس کار مورخ است، آگاهی های سودمندی هم از سامانیان و صفاریان و طاهریان و سلجوقیان در این اثر نامدار می توان یافت، همچنین نام گروهی از شاعران پارسی گو و تازی گو و نزدیک به چهارصد و پنجاه بیت از اشعارشان نیز در این کتاب آمده است. تاریخ بیهقی، اندوخته بزرگی از امثال و حکم دارد و محقق کتاب چهارصد سخن از این دست را از سراسر کتاب استخراج کرده و در فهرستی به ترتیب الفبایی در آخر کتاب آورده است، برخی از این مثل ها بندرت در کتاب های دیگر دیده می شود. دکتر علی اکبر فیاض که عمر خود را در تصحیح تاریخ بیهقی به پایان برده است، درباره ارزش کار بیهقی از نظر تاریخ نگاری و نویسندگی در مقدمه عالمانه خود بر تاریخ بیهقی چنین نگاشته اند:« این کتاب از جهت موضوع نمون ه ای از تاریخ نویسی خوب و از حیث انشا، مثالی از بلاغت زبان ماست. بیهقی موجد فن تاریخ نیست، پیش از او به زبان فارسی تاریخ ها نوشته اند؛ ولی در همه مورخین قدیم ما شاید، هیچ کس به قدر بیهقی؛ معنی تاریخ را درست نفهمیده و به شرایط و آداب تاریخ نویسی استشعار نداشته است. ابداعی که بیهقی در این فن آورده، حتی در نظر خود او بی سابقه بوده است». همچنین از آنجا که بخشی از دیوانسالاران برجسته دولت غزنوی اصلاً از اهالی بیهق بوده اند ، نویسنده اشارات مفید و مفصلی به زندگی آنان و خاندانشان نموده که برای روشن شدن بخشهایی از تاریخ غزنوی می تواند مفید باشد. بخشهای برجای مانده تاریخ نیشابور ابوعبدالله محمد نیشابوری معروف به الحاکم نیشابوری که عمدتاً شرح حال علمای دینی نیشابور است و به ویژه ذیلهای آن نطیر ذیل ابوالحسن عبدالغفار فارسی بنام السیاق فی التاریخ نیشابور نیز برخی گزراشهای پراکنده از روزگار غزنوی به دست می دهد. همچنین روضات الجنات فی اوصاف مدینه هرات نوشته معین الدین زمچی اسفزاری هر چند منبعی متاخر و مربوط به اواخر قرن نهم هجری(تالیف897) است اما به دلیل توصیف تاریخ خراسان پاره ای گزارشها درباره غزنویان در آن به چشم می خورد. علاوه بر این تاریخ های محلی ماوراءالنهر و خوارزم به ویژه تاریخ بخارای نرشخی و اضافات آن و تاریخ های محلی مازندران مانند تاریخ طبرستان ابن اسفندیار گاه دارای گزارشات ارزنده ای درباره عصر غزنوی به ویژه مناسبات دولتهای محلی ولایات یاد شده با دودمان غزنوی می باشند.
تاریخ های وزارت نیز برای بررسی عصر غزنوی اهمیت ویژه ای دارند از جمله باید از کتاب ارزشمند نسایم الاسحار من لطائم الاخبار نوشته ناصرالدین منشی کرمانی یاد کرد که شرح حال وزرای دولتهای ایرانی و خلافت عباسی تا 718ه است. این جهت اطلاعات سودمندی درباره عصر غزنوی به دست می دهد. سیف الدین حاجی بن عقیلی نیز در آثارالوزراء علاوه بر این که استفاده گسترده ای از مطالب نسایم الاسحار کرده است در شرح وزیران عصر غزنوی پاره از اطلاعات را نیز از منابع دیگر از جمله کتاب مفقوده مقامات ابونصر مشکان گزارش کرده است.
در کنار تاریخ های وزارت باید از آثار سیاستنامه ای و مانند آنها یاد کرد که علاوه بر روشن کردن بخشهایی از ساختار سیاسی و دیوانی عصر غزنوی، پاره ای گزارشهای ارزشمند درباره سلاطین ،امرا،وزراء و رویدادهای آن عصر به دست می دهند. مهمترین این آثار سیرالملوک یا سیاستنامه خواجه نظام الملک طوسی است. او هر چند به عصر سلجوقی تعلق داشت اما در روزگار جوانی با دیوانسالاری غزنوی پیوسته بود و نمونه غزنوی خود پذیرفته است. در سیاست نامه نظام الملک از میان چند پادشاه ایرانی پیش و پس از اسلام که به عنوان نمونه های پادشاهی برای شاهان بعدی معرفی شده اند یکی هم سلطان محمود غزنوی است که خواجه به مناسبت های مختلف داستانهایی از زندگی و روزگار او برای خوانندگان کتاب خود گزارش می کند.
قابوسنامه کیکاوس بن اسکندر بن وشمگیر زیاری نیز هم از جهت مناسبات زیاریان وغزنویان و هم به دلیل اقامت چند ساله نویسنده آن در دربار مودودبن مسعود غزنوی دارای برخی اطلاعات از روزگار غزنوی است.
نخستین تاریخ دودمانی غزنویان کتاب تاریخ یمینی نوشته ابونصر محمدبن عبدالجبار عتبی است. اصل کتاب به عربی است اما در سال 602ق ناصح بن ظفر جرذقانی آن را به فارسی ترجمه کرد . این ترجمه از نثری متصنع و متکلف برخوردار است و پیش از متن اصلی عربی مورد استفاده مورخان و محققان بعدی بوده است. تاریخ یمینی که نام خود را از یمین الدوله محمود غزنوی گرفته است عمدتاً شامل شرح کشورگشایی های محمود غزنوی و پدرش سبکتکین می باشد. درخشانترین تاریخ روزگار غزنوی ، بلکه برجسته ترین تاریخ نگاری های ایران با نوشتن تاریخ مسعودی معروف به تاریخ بیهقی می باشد.این کتاب همانگونه که از نامش پیداست سرگذشت روزگار سلطان مسعود غزنوی است اما مناسبت به مسایل فراوان از دیگر ادوار پیش از سلطان یاد شده ،بویژه رخدادهای مرتبط با سامانیان و آل بویه و قراخانیان و سیمجوریان و خوارزمشاهیان مقتدم و.... پرداخته است. ابوالفضل بیهقی نویسنده کتاب خود از دبیران دستگاه دیوانسالاری دوران غزنوی است. او در گزارش رویداد دقت و حوصله فراوانی به خرج می دهد و بسیاری از جزییات دقیق را برای خواننده بازگو می کند و تا آنجا که برای یک نویسنده دولتی ممکن بود است جانب انصاف و بی طرفی را رعایت کرده است.اصل کتاب 30 جلد بوده و 5 جلد می باشدکه به گزارش روزگار سلطان مسعود غزنوی می پردازد. تاریخ های سلسله ای سلجوقیان نیز برای بخشهایی از تاریخ غزنویان به ویژه شکست آنان از سلجوقیان و مناسبات بازماندگان خاندان غزنوی با دولت سلجوقی می تواند مفید باشد. زین الاخبار عبدالحی بن ضحاک گردیزی از جمله نخستین تاریخهای عمومی است که به شرح حال و روزگار غزنویان از آغاز تا جلوس مودودبن مسعود پرداخته است. این اثر نخستین تاریخ عمومی به زبان فارسی به شمار می رود.
نویسنده گمنام مجمل التواریخ و القصص نیز که از جمله تواریخ عمومی فارسی است و در حدودسال 520 تالیف یافته است نیز اشاراتی مختصر به تاریخ غزنویان تا زمان خود و به ویژه درگیری های آنان با سلجوقیان می نماید. همچنین باید از طبقات ناصری اثر گرانقدر منهاج الدین بن سراج الدین جوزجانی یاد کرد که در اوایل قرن هفتم هجری در هندوستان نوشته شده است .این کتاب به ویژه از جهت استفاده از منابعی نظیر قسمت های گمشده تاریخ بیهقی و برخی وقایع نامه های مربوط به قراختائیان و غوریان که امروزه از میان رفته اند جایگاه برجسته ای دارد . طبقات ناصری هم برای بررسی دوران پیدایش دولت غزنوی و اجداد این خاندان و هم مساله مناسبات غزنویان و غوریان از اهمیت به سزایی برخوردار است. الکامل فی التاریخ ابن اثیر نیز به جهت استفاده از منابع گمشده ای مانند تجارب ابن فندق و احتمالاً ملک نامه (کتابی درباره تاریخ اوایل کار سلجوقیان) همچون طبقات ناصری علیرغم اینکه سالها پس از سقوط غزنویان نوشته شده است منبعی ارزشمند برای مطالعه تاریخ ایران در روزگار مورد بحث به شمار می رود. در کنار این منابع، برخی تاریخ های عمومی دیگر نیز اطلاعات مفیدی درباره غزنویان به دست می دهند که مهمترین آنها عبارتند از : مجمع الانساب شبانکاره ای ، جامع التواریخ رشید فضل الله همدانی، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم ابوالفرج بن الجوزی ،مختصر الدول ابن عبری.
درمیان تاریخ های محلی آن بخش از تاریخ ها که در سرزمین های شرق و شمال شرق ایران از جمله خراسان ،سیستان، ماورالنهر و خوارزم و مازندران نگارش یافته است برای بررسی تاریخ غزنویان اهمیت بیشتری دارد . در این میان نخست باید از تاریخ سیستان مجهول المولف نام برد از آنجا که زمان زندگی مولف اصلی کتاب مقارن با سالهای پایانی اقتدار غزنویان و آغاز چیرگی سلجوقیان در ایران است پاره ای اطلاعات درباره هر دو خاندان به دست می دهد.اما آنچه اهمیت بیشتری در این زمینه دارد این است که به هر صورت سیستان در کنار خراسان اصلی ترین قلمرو غزنویان است و از این رو توصیفات مولف از سیستان قرن چهارم و پنجم می تواند در روشن شدن پاره ای مسایل سیاسی اجتماعی عصر غزنوی سودمند باشد. در میان تاریخهای خراسان تاریخ بیهق الوالحسن علی بن زید بیهقی معروف به ابن فندق برای بررسی اوضاع غزنوی اهمیت بیشتری دارد.نویسنده که خود در تاریخ گمشده اش ، مشارب التجارب ،قطعاً بخش مهمی از وقایع غزنوی را آورده بود، چه کتاب اخیز ذیلی بر تاریخ یمینی بوده است. در تاریخ بیهق نیز به مناسبت گزارشهای ارزشمندی از اوضاع زمانه غزنویان به دست می دهد. او ضمن مناسبتهای مختلف اشاراتی به اقدامات سیاسی نظامی غزنویان به ویژه در خراسان می کند.
به اعتقاد پژوهندگان و اهل فن تاریخ نگاری، بیهقی شیوه دقیق علمی را در نگاشتن تاریخ بکار برده و از آغاز کار در دیوان رسالت غزنوی مقدمات این کار بزرگ را فراهم آورده و به مطالعه کتب معتبر تاریخی اهتمام ورزیده است و سال ها به ثبت و ضبط وقایع روزانه و تعلیق و یادداشت کردن آن ها بر تقویم ها پرداخته، بدان گونه که هر چه از خامه توانای او تراوش کرده یا از مشهودات خود اوست که در طی روزگار با دقت تمام تعلیق می کرده یا اطلاعاتی است که با کنجکاوی بسیار از اشخاص مطلع بدست می آورده یا منقولاتی از کتاب ها است که غالباً نام آن ها را ذکر می کند. بیهقی معیار گردآوری اخبار را راستگویی و ثقه بودن گوینده و گواهی دادن خرد بر درستی آن می داند و در این باره می نویسد:« و اخبار گذشته را دو قسم گویند که آن را سه دیگر نشناسند: یا از کسی بباید شنید و یا از کتابی بباید خواند. و شرط آن است که گوینده باید که ثقه و راستگوی باشد و نیز خرد گواهی دهد که آن خبر درست است...». بیهقی برای پندآموزی و عبرت اندوزی هر جا مناسب دیده، داستانی تاریخی برای آراستن تاریخ و آگاه ساختن خوانندگان می آورد و از آن جمله است، داستان فضل ربیع و مأمون، قصه نصر احمد در علاج خشم خود، داستان مأمون و امام رضا.... تاریخ بیهقی آیینه روشن عصر غزنوی است که نویسنده آن با باریک بینی و ژرف نگری بیشتر جلوه های زندگی اجتماعی را با خامه توانای خود بر دفتر ایام نقش بسته است. شش مجلد بدست آمده از تاریخ بیهقی، در بر گیرنده حوادث روزگار پادشاهی امیر مسعود فرزند سلطان محمود غزنوی است و جنگ با ترکمانان و شکست دندانقان و بر تخت نشستن طغرل سلجوقی و تعریف ولایت خوارزم و تاریخ آن، از هنگام انقراض آل مأمون و افتادن آن سرزمین بدست سلطان محمود و حکمرانی آلتون تاش حاجب، در آن سامان تا چیرگی سلجوقیان. علاوه بر این گونه مطالب که اساس کار مورخ است، آگاهی های سودمندی هم از سامانیان و صفاریان و طاهریان و سلجوقیان در این اثر نامدار می توان یافت، همچنین نام گروهی از شاعران پارسی گو و تازی گو و نزدیک به چهارصد و پنجاه بیت از اشعارشان نیز در این کتاب آمده است. تاریخ بیهقی، اندوخته بزرگی از امثال و حکم دارد و محقق کتاب چهارصد سخن از این دست را از سراسر کتاب استخراج کرده و در فهرستی به ترتیب الفبایی در آخر کتاب آورده است، برخی از این مثل ها بندرت در کتاب های دیگر دیده می شود. دکتر علی اکبر فیاض که عمر خود را در تصحیح تاریخ بیهقی به پایان برده است، درباره ارزش کار بیهقی از نظر تاریخ نگاری و نویسندگی در مقدمه عالمانه خود بر تاریخ بیهقی چنین نگاشته اند:« این کتاب از جهت موضوع نمون ه ای از تاریخ نویسی خوب و از حیث انشا، مثالی از بلاغت زبان ماست. بیهقی موجد فن تاریخ نیست، پیش از او به زبان فارسی تاریخ ها نوشته اند؛ ولی در همه مورخین قدیم ما شاید، هیچ کس به قدر بیهقی؛ معنی تاریخ را درست نفهمیده و به شرایط و آداب تاریخ نویسی استشعار نداشته است. ابداعی که بیهقی در این فن آورده، حتی در نظر خود او بی سابقه بوده است». همچنین از آنجا که بخشی از دیوانسالاران برجسته دولت غزنوی اصلاً از اهالی بیهق بوده اند ، نویسنده اشارات مفید و مفصلی به زندگی آنان و خاندانشان نموده که برای روشن شدن بخشهایی از تاریخ غزنوی می تواند مفید باشد. بخشهای برجای مانده تاریخ نیشابور ابوعبدالله محمد نیشابوری معروف به الحاکم نیشابوری که عمدتاً شرح حال علمای دینی نیشابور است و به ویژه ذیلهای آن نطیر ذیل ابوالحسن عبدالغفار فارسی بنام السیاق فی التاریخ نیشابور نیز برخی گزراشهای پراکنده از روزگار غزنوی به دست می دهد. همچنین روضات الجنات فی اوصاف مدینه هرات نوشته معین الدین زمچی اسفزاری هر چند منبعی متاخر و مربوط به اواخر قرن نهم هجری(تالیف897) است اما به دلیل توصیف تاریخ خراسان پاره ای گزارشها درباره غزنویان در آن به چشم می خورد. علاوه بر این تاریخ های محلی ماوراءالنهر و خوارزم به ویژه تاریخ بخارای نرشخی و اضافات آن و تاریخ های محلی مازندران مانند تاریخ طبرستان ابن اسفندیار گاه دارای گزارشات ارزنده ای درباره عصر غزنوی به ویژه مناسبات دولتهای محلی ولایات یاد شده با دودمان غزنوی می باشند.
تاریخ های وزارت نیز برای بررسی عصر غزنوی اهمیت ویژه ای دارند از جمله باید از کتاب ارزشمند نسایم الاسحار من لطائم الاخبار نوشته ناصرالدین منشی کرمانی یاد کرد که شرح حال وزرای دولتهای ایرانی و خلافت عباسی تا 718ه است. این جهت اطلاعات سودمندی درباره عصر غزنوی به دست می دهد. سیف الدین حاجی بن عقیلی نیز در آثارالوزراء علاوه بر این که استفاده گسترده ای از مطالب نسایم الاسحار کرده است در شرح وزیران عصر غزنوی پاره از اطلاعات را نیز از منابع دیگر از جمله کتاب مفقوده مقامات ابونصر مشکان گزارش کرده است.
در کنار تاریخ های وزارت باید از آثار سیاستنامه ای و مانند آنها یاد کرد که علاوه بر روشن کردن بخشهایی از ساختار سیاسی و دیوانی عصر غزنوی، پاره ای گزارشهای ارزشمند درباره سلاطین ،امرا،وزراء و رویدادهای آن عصر به دست می دهند. مهمترین این آثار سیرالملوک یا سیاستنامه خواجه نظام الملک طوسی است. او هر چند به عصر سلجوقی تعلق داشت اما در روزگار جوانی با دیوانسالاری غزنوی پیوسته بود و نمونه غزنوی خود پذیرفته است. در سیاست نامه نظام الملک از میان چند پادشاه ایرانی پیش و پس از اسلام که به عنوان نمونه های پادشاهی برای شاهان بعدی معرفی شده اند یکی هم سلطان محمود غزنوی است که خواجه به مناسبت های مختلف داستانهایی از زندگی و روزگار او برای خوانندگان کتاب خود گزارش می کند.
قابوسنامه کیکاوس بن اسکندر بن وشمگیر زیاری نیز هم از جهت مناسبات زیاریان وغزنویان و هم به دلیل اقامت چند ساله نویسنده آن در دربار مودودبن مسعود غزنوی دارای برخی اطلاعات از روزگار غزنوی است.
wikiahlb: منابع_تاریخ_غزنوی