من نوعی؛ یعنی نوع من، نوع انسان، انسان هاچون منیعنی: مثلاً منامثال من، هم شرایط منیکی مثل من، یکی از نوع من، مثلا میگویند دانشمندی نوعی که این یعنی دانشمندی از نوع خودش یعنی دانشمندی مثل باقی دانشمندانبرای نمونه، برای مثال+ عکس و لینک