من غیر حق

پیشنهاد کاربران

به نا حق انجام دادن کاری. تو حقوق زیاد استفاده میشه
illegitimately, impermissibly, inadmissibly
به ناحقّ؛ به طورِ ناحقّ؛ بدونِ داشتنِ حقّ؛ بدونِ دارا بودنِ حقّ؛
از غیر حق - دارا شدن ناروا
خارج از حق، بدون حق

بپرس