ممیزی

/momayyezi/

مترادف ممیزی: ارزیابی، بررسی، تحقیق، تفتیش، رسیدگی، سانسور، وارسی

برابر پارسی: وارسی، رسیدگی، بازدید

معنی انگلیسی:
audit, control, survey

لغت نامه دهخدا

ممیزی. [ م ُ م َی ْ ی ِ ] ( حامص ) بررسی و تشخیص. || بررسی محصول ملکی یا املاکی برای تعیین مالیات آن. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). || بررسی درآمد کسبه و پیشه وران برای تشخیص مالیات آنان حسب موازین قانونی. بازدید.

فرهنگ فارسی

۱ - تمییز تشخیص ۲ - رسیدگی تحقیق وارسی بازدید ( فره . ) ۳ - ارزیابی مالیاتی : [ تعدیل و ممیزی بسیاری از ممالک ایران ... ( بزمان ناصر الدین شاه )] ( الماثرو الاثار ۱۳٠ ) یا اداره ممیزی اداره ای در وزارت دارایی ( مالیه ) که وظیفه آن تعیین مقدار مالیات اراضی و املاک است .

فرهنگ معین

(مُ مَ یِّ ) [ ع - فا. ] (حامص . ) ۱ - وارسی ، رسیدگی . ۲ - ارزیابی مالیاتی .

فرهنگ عمید

رسیدگی مالیاتی.

مترادف ها

verification (اسم)
تصدیق، تایید، تحقیق، رسیدگی، ممیزی، مقابله، باز بینی

survey (اسم)
براورد، ممیزی، بررسی، بازدید، نقشه برداری، زمینه یابی، مطالعه مجمل، بردید

audit (اسم)
رسیدگی، ممیزی، حسابرسی، بازرسی

فارسی به عربی

تدقیق , مسح

پیشنهاد کاربران

♦️
نوواژه برای جایگزینیِ #to_censor به معنای بررسی کردنِ رسمیِ ( کتاب، فیلم، ترانه و جُزین، ) و حذف کردنِ بخش هایی از آن که تصور می شود ناپذیرفتنی است.
ا↙️
#بردافتن ( bar. d�f. t. an )
...
[مشاهده متن کامل]

یا:
#برداویدن ( bar. d�v. id. an ) 👈 بَر ( پیشوندِ فعل به معنای کنار ) داو ( ستاکِ برساخته از ریشه ی نیاایرانیِ - dav به معنای مالیدن، پاک کردن، زدودن ) - - یدن ( نشانه ی مصدر )
( پایینِ صفحه را ببینید. )
🔺 نکته:
ستاکِ حالِ بَردافتن می شود: بَرداو . ( بسنجید با: رفتن —> رَو، شنُفتن —> شِنَو . )
▪️مثال:
۱ - او جذاب ترین بخش های کتاب را بَردافته بود ( سانسور کرده بود، ) و همین نویسنده را سخت عصبانی کرده بود.
۲ - او می گفت که همه جای دنیا خبرها را بر اساسِ منافعِ زورمداران می بَرداوَند ( بَرمی داوند، سانسور می کنند. )
🔺 توجه:
🔹 #censor سانسورچی، ممیز
🔹 #برداوش گر ( بَرداوِش گر )
یا: #برداونده
▪️مثال:
بَرداوَنده ( ممیز ) گفت که فقط برخی از صحنه های خشنِ فیلم را حذف کرده است، نه چیزِ دیگری را.
🔸 #censorship سانسور، ممیزی
🔸 #برداوش
یا: #بردافت
یا: #بردافتمان
▪️مثال:
بَردافتِ ( سانسورِ ) سنگینی به زیانِ صداهای دیگر در کشورشان اعمال می شد.
🔹 #anticensorship
🔹 #پادبردافت ( پادبَردافت )
یا: #پادبرداوش ( پادبَرداوِش )
🔸 #censorial مربوط به ممیز یا ممیزی
🔸 #برداوشی ( بَرداوِشی )
یا: #بردافتی ( بَردافتی )
▪️مثال:
این سنجه های بَردافتی ( مربوط به ممیزی ) بسیار سخت گیرانه است، و دیر یا زود باید تغییر کنند.
🔹 #to_precensor پیش از چاپ یا پخش سانسور کردن
🔹 #پیش بردافتن
🔸 #precensored
🔸 #پیش بردافته
🔹 #uncensored سانسورنشده
🔹 #نابردافته ( نابَردافته )
▪️مثال:
او به دنبالِ کتاب های نابَردافته ی ( سانسورنشده ی ) صادق هدایت می گشت.
🔸 #censored سانسورشده
🔸 #بردافته
▪️مثال:
او فیلمِ بَردافته ی ( سانسورشده ی ) "همشهری کین" را دیده بود که چهل دقیقه از فیلم را نابخردانه بریده بودند.
🔹 هم ریشه های دیگرِ #بردافتن ، #بردافت و #برداوش در زبان های ایرانی:
اوستایی 👈 پاک کردن، زدودن ➖ - dav
سغدی 👈 روفتن ➖ δ'w
سکایی 👈 ستردن، زدودن ➖ - dav
خوارزمی 👈 زدودن ➖ - bδ'w
پارتی 👈 ستردن، زدودن ➖ zdwdn
فارسی 👈 اندودن، زدودن
آسی 👈 مالیدن ➖ dawyn
پشتو 👈 پاک کردن، تمیز کردن ➖ - awl
پورواهندواروپایی 👈 حرکت دادن، لرزاندن ➖ - dheu
🔺 نکته:
۱ - برای دیدنِ فعلی با آوای مشابه، ولی ریشه ی جداگانه، بروید به: #آدافتن ( to affiliate . )
۲ - ممکن است پرسش شود که چرا آدافتن و بَردافتن از یک ریشه نیستند، و اساساً چگونه می توان از ظاهرِ واژه ها این تفاوت را دریافت؟
پاسخ:
این نوع همسانی ها ( در ریشه ها ) در زبان های پُرواژه گریزناپذیرند، و اگر یک زبان بخواهد در فرمِ ریشه ها هم به دنبالِ ناهمسانی و جداگانگی ( تمایز ) باشد امکانِ ساختِ واژه های گوناگون برایش به شدت کاهش می یابد.
مثال در زبانِ انگلیسی:
در دو واژه ی overt و evert ستاکِ اصلی ver است. با این حال، این ستاک در overt از ریشه ی هندواروپاییِ - wer به معنای "پوشاندن" می آید، ولی در evert از ریشه ی هندواروپاییِ - wer به معنای "چرخیدن" می آید.
�������������������� ⏬⏬⏬
@JavidPajin�� 👈�� فرهنگِ ریشه شناختیِ نوواژگانِ همگانی و دانشی

کنترول
بررسی فعالیت های سازمان با توجه به استانداردهای تعریف شده در آن سازمان
وارسی، تحقیق، بررسی
وارسی

بپرس