ممیت


مترادف ممیت: میراننده

متضاد ممیت: محیی

لغت نامه دهخدا

ممیت. [ م ُ ]( ع ص ) میراننده. ( مهذب الاسماء ). هر آن کس و هر آنچه سبب میشود مردن را. مهلک و قاتل. ( ناظم الاطباء ). کشنده. ( یادداشت مرحوم دهخدا ): سفاح لقب عبداﷲبن محمدبن عبداﷲبن عباس که ممیت دولت بنی امیه و اول از خلفای عباسیه است. ( منتهی الارب ). || فرزندمرده ( مذکر و مؤنث در آن یکسان است ). ج ، مماویت. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

ممیت. [ م ُ ] ( اِخ ) نامی از نامهای خدای تعالی. ( مهذب الاسماء ). مرگ بخشنده. مقابل محیی. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - میراننده . ۲ - خدای تعالی

فرهنگ معین

(مُ ) [ ع . ] (اِفا. ) ۱ - میراننده . ۲ - خدای تعالی .

فرهنگ عمید

آن که یا آنچه سبب مردن شود، میراننده.

پیشنهاد کاربران

بپرس