ممون

لغت نامه دهخدا

ممون. [ م َ ] ( ع ص ) کفایت کرده. ( از شرح قاموس ). کفایت کرده شده و انفاق شده بر او. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

کفایت کرده . کفایت شده و انفاق شده بر او .

پیشنهاد کاربران

بپرس