[ویکی اهل البیت] این صفحه مدخلی از کتاب فرهنگ عاشورا است
در پی ورود اندیشه های غربزدگی در ایران و مقابله با مذهب و فرنگی ساختن کشور، با یک سری از مظاهر دین و سنت های مذهبی در ایران مبارزه شد.
جلوگیری از اقامه عزاداری و مجالس سوگواری برای ابا عبدالله علیه السلام هم یکی از این برنامه ها بود. علیه آن هم فعالیت فرهنگی شد و هم اقدام عملی. در مقطعی از تاریخ ایران (از سال 1313 تا 1320 شمسی) در دوره رضاخان، عزاداری برای سیدالشهدا علیه السلام ممنوع شد و تکیه ها موقتا رونق خود را از دست دادند.
در آن مدت، در خانه ها و پنهانی و گاهی پیش از روشن شدن هوا و دمیدن خورشید، مجالس روضه برپا می شد و دور از چشم ماموران رضاخان عزاداری انجام می گرفت و اگر ماموران رضاخان به کسی مظنون می شدند، دستگیرش می کردند یا با گرفتن رشوه، رها می کردند.
مردم برای شرکت در مجالس روضه که در خانه ها پنهانی برگزار می شد، از بیم ماموران گاهی از پشت بامها به منزل یکدیگر رفت و آمد می کردند و روضه خوان هم برای آن که به چنگ ماموران گرفتار نشود، با لباس مبدل به خانه ها می رفت و آنجا لباس خود را می پوشید.
برای پیشبرد این هدف، هم از تبلیغات و کارهای فرهنگی استفاده می شد، هم از نیروهای قهریه. برخی نویسندگان غرب زده، همچون آخوندف و آقاخان کرمانی، با قلم به میدان مبارزه می آمدند و رضاخان با مامور و سرباز.
آخوندف (آخوندزاده) می نویسد: «هر جا می رود تعزیه برپاست، مگر مصیبت و درد خود آدم کم است که با نقل گزارش هزار ساله، اوقات خود را دائما تلخ کند و به جهت عمل بیفایده از کسب و کار باز بماند؟...».
میرزا آقاخان کرمانی هم می نویسد: «آئین عزاداری و ماتم گری روح شادی و کامرانی را از میان این ملت برانداخته، روزشان را چون شب تار ساخته است، ایرانیان با حبیب بن مظاهر هیچ قرابت و خویشی ندارند، روز سوگواری هزار سال پیش را برپا می کنند و بر مظلومان آن زمان می گریند» اما رضاخان که روزی برای جذب افکار مذهبی ها در مجالس عزا شرکت می کرد، پس از مسلط شدن به برخورد حذفی با عزاداری سیدالشهدا علیه السلام پرداخت.
در پی ورود اندیشه های غربزدگی در ایران و مقابله با مذهب و فرنگی ساختن کشور، با یک سری از مظاهر دین و سنت های مذهبی در ایران مبارزه شد.
جلوگیری از اقامه عزاداری و مجالس سوگواری برای ابا عبدالله علیه السلام هم یکی از این برنامه ها بود. علیه آن هم فعالیت فرهنگی شد و هم اقدام عملی. در مقطعی از تاریخ ایران (از سال 1313 تا 1320 شمسی) در دوره رضاخان، عزاداری برای سیدالشهدا علیه السلام ممنوع شد و تکیه ها موقتا رونق خود را از دست دادند.
در آن مدت، در خانه ها و پنهانی و گاهی پیش از روشن شدن هوا و دمیدن خورشید، مجالس روضه برپا می شد و دور از چشم ماموران رضاخان عزاداری انجام می گرفت و اگر ماموران رضاخان به کسی مظنون می شدند، دستگیرش می کردند یا با گرفتن رشوه، رها می کردند.
مردم برای شرکت در مجالس روضه که در خانه ها پنهانی برگزار می شد، از بیم ماموران گاهی از پشت بامها به منزل یکدیگر رفت و آمد می کردند و روضه خوان هم برای آن که به چنگ ماموران گرفتار نشود، با لباس مبدل به خانه ها می رفت و آنجا لباس خود را می پوشید.
برای پیشبرد این هدف، هم از تبلیغات و کارهای فرهنگی استفاده می شد، هم از نیروهای قهریه. برخی نویسندگان غرب زده، همچون آخوندف و آقاخان کرمانی، با قلم به میدان مبارزه می آمدند و رضاخان با مامور و سرباز.
آخوندف (آخوندزاده) می نویسد: «هر جا می رود تعزیه برپاست، مگر مصیبت و درد خود آدم کم است که با نقل گزارش هزار ساله، اوقات خود را دائما تلخ کند و به جهت عمل بیفایده از کسب و کار باز بماند؟...».
میرزا آقاخان کرمانی هم می نویسد: «آئین عزاداری و ماتم گری روح شادی و کامرانی را از میان این ملت برانداخته، روزشان را چون شب تار ساخته است، ایرانیان با حبیب بن مظاهر هیچ قرابت و خویشی ندارند، روز سوگواری هزار سال پیش را برپا می کنند و بر مظلومان آن زمان می گریند» اما رضاخان که روزی برای جذب افکار مذهبی ها در مجالس عزا شرکت می کرد، پس از مسلط شدن به برخورد حذفی با عزاداری سیدالشهدا علیه السلام پرداخت.
wikiahlb: ممنوعیت_عزاداری