ممنوع الورود

/mamnu~olvorud/

مترادف ممنوع الورود: قاچاق، قرق

برابر پارسی: از آمدن باز داشتن

معنی انگلیسی:
the import of which is prohibited

فرهنگ فارسی

آنچه که ورودش در ناحیه یا کشور ی قانونا ممنوع باشد : امتعه ممنوع الورود .

فرهنگ عمید

آن که یا آنچه وارد کردنش به شهری یا کشوری منع شده.

مترادف ها

prohibited (صفت)
ممنوع، ممنوع الورود

فارسی به عربی

مغلق

پیشنهاد کاربران

مَمنوع - اُلوُرود: بەدرون - مرزبسته، بەدرون - بست، درون - ناگذر، مرزناگذر، درون - بازداریده
ممنوع الورود: همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است:
نیژداد ایسام niždAdisAm
نیژداد: مانوی نیجداد nijdAd ( ممنوع )
ایسام: سغدی: isAmandi ( ورود )
راه نیافتنی، درون ناشدنی
واژەیِ "قُرُق" تُرکی هست و برابرِ پارسیِ اون، واژەیِ "بازداری" هستش.
قرق

بپرس