مملکه. [ م َ ل َ / ل ِ ک َ / ک ِ ] ( از ع ، اِ ) مملکة. مملکت. پادشاهی.- مملکه پرور ؛ پرورنده مملکت : احکام کسروی نشنیدی که در سمرعدلش ز عقل مملکه پرور نکوتر است.خاقانی. || مملکة. بنده ای که پدر و مادرش بنده نباشد.- عبدمملکه ، عبدمملکة ؛ بنده که پدر و مادرش آزاد باشند. مقابل عبد قن. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).