مملکت بخش. [ م َ ل َ / ل ِ ک َ ب َ ] ( نف مرکب ) بخشنده مملکت. بخشنده کشور و سرزمین. که پادشاهی و دارائی سرزمینی و ناحیتی و کشوری را به کسی بخشد : کیست اندر همه عالم چو تو دیگر ملکی مملکت بخش و فلک جنبش و خورشیدمثال.
فرخی.
سلاطین نژادا خلیفه پناها تویی مملکت بخش و اسلام پرور.
خاقانی.
مملکت بخشی که نقش هشت حرف نام اوست بیضه مهری که بر کتف پیمبر ساختند.
خاقانی.
فرهنگ فارسی
بخشنده مملکت بخشنده کشور و سرزمین . که پادشاهی و دارائی سرزمینی و ناحیتی و کشوری را به کسی بخشد .