ممسوس. [ م َ ] ( ع ص ) دل بشده. ( مهذب الاسماء ). دیوانه. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). مجنون. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). || سوده شده. ( آنندراج ).
کسى را که جن زده است، ممسوس ( لمس شده ) گویند.ممسوس اسم مفعول مسّ میباشد مخلوط شدن دوچیز که نتوان آنها را از هم جدا کرد / به هم چسبیده ی جدانشدنی+ عکس و لینک