ممدده

لغت نامه دهخدا

( ممددة ) ممددة.[ م ُ م َدْ دَ دَ ] ( ع ص ) کشیده. کشیده شده. دراز : اًنها علیهم مؤصدة. فی عمد ممددة ( قرآن 8/104 - 9 )؛ آن بر ایشان افکنده است و بر ایشان پوشیده در عمودهای دراز. ( کشف الاسرار میبدی ج 10 ص 608 ).

فرهنگ فارسی

کشیده . کشیده شده دراز .

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی مُّمَدَّدَةٍ: کشیده شده
ریشه کلمه:
مدد (۳۲ بار)

«مُمَدَّدَة» از مادّه «تمدید ـ مَدّ» به معنای کشیده و طویل است.

پیشنهاد کاربران

بپرس