ممارست کردن


مترادف ممارست کردن: تکرار کردن، تمرین کردن

معنی انگلیسی:
exercise, school, stick

مترادف ها

practice (فعل)
عمل کردن، ورزش، تمرین کردن، ممارست کردن، برزیدن

drill (فعل)
تمرین کردن، مته زدن، تعلیم دادن، تمرین دادن، مشق دادن، ممارست کردن

practise (فعل)
ورزش، تمرین کردن، ممارست کردن، برزیدن

فارسی به عربی

ممارسة

پیشنهاد کاربران

بپرس