ملیه

لغت نامه دهخدا

ملیه. [ م َ ] ( ع ص ) ملیح. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( اقرب الموارد ). زیبا و ملیح و خوب صورت. ( ناظم الاطباء ). || رجل ملیه و مُمْتَلَه ْ، مرد عقل از دست داده. ( از اقرب الموارد ). || سلیه ملیه ؛ بی مزه. و سلیخ و ملیخ نیز گویند و گفته شده است اتباع است. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

زیبا و ملیح و خوب صورت . یا رجل ملیه و مملته مرد عقل از دست داده .

پیشنهاد کاربران

بپرس