ملکت طراز

لغت نامه دهخدا

ملکت طراز. [ م ُ ک َ طَ ] ( نف مرکب ) ملکت طرازنده. ملک آرا. آنکه مملکت را رونق و آرایش دهد :
افسرخدای خسرو، کشورگشای رستم
ملکت طراز عادل ملت فروز داور.
خاقانی.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - آنکه کشور را زینت و رونق بخشد : [ افسر خدای خسرو کشور گشای رستم ملکت طراز عادل و ملت فروز داور . ] ( خاقانی . سج . ۲ ) ۱۸۹ - آنکه پادشاهی را زینت و رونق دهد.

پیشنهاد کاربران

بپرس