ملک المنصور
لغت نامه دهخدا
ملک المنصور. [ م َ ل ِ کُل ْ م َ ] ( اِخ )( الَ... ) رجوع به ابوالجود اتابک عمادالدین شود.
ملک المنصور. [ م َ ل ِ کُل ْ م َ ] ( اِخ ) ( الَ... ) محمدبن عمرالمظفربن شاهنشاه ( متوفی به سال 617 هَ. ق. ) دومین از ملوک ایوبی حماة است. وی عالم به تاریخ و ادب بود و قریب به دویست تن از علما در خدمتش بودند. او را تألیفاتی است. در قلعه حماة درگذشت. ( از اعلام زرکلی ج 3 صص 958 - 959 ). و رجوع به همین مأخذ و طبقات سلاطین اسلام ص 68 شود.
ملک المنصور. [ م َ ل ِ کُل ْ م َ ] ( اِخ ) ( الَ... ) محمدبن محمود المظفربن محمدالمنصور ( 632 - 683 هَ. ق. ) پنجمین از ملوک ایوبی حماة است. بعد از وفات پدر خود المظفر،به ده سالگی به فرمانروایی رسید و عبدالعزیز انصاری به اداره امور وی پرداخت تا به سن رشد و تمیز رسید.مولد و وفات وی در حماة بود. ( از اعلام زرکلی ج 3 ص 986 ). و رجوع به همین مأخذ و طبقات سلاطین اسلام شود.
پیشنهاد کاربران
اسم ملک دخترانه است و وقتی با کلمه ی منصور باهم تلفظ می شود اسمی ترکیبی به وجود می آید که از نظر کسانی که تنوع طلب هستند این نوع اسم ها واقعا زیبا و جالب هستند . . . . . . . . .