ملک الملک

لغت نامه دهخدا

ملک الملک. [ م َ ل ِ کُل ْ م ُ ] ( ع اِ مرکب )پادشاه مملکت. مالک کشور. دارنده ملک :
ملک الملک کشور پنجم
قامع اوج اختر پنجم.
خاقانی.
او خدای است تعالی ملک الملک قدیم
که تغیّر نکند ملکت جاویدانش.
سعدی.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - پادشاه ۲ - خدای تعالی . یا ملک الملک قدیم . خدای تعالی که قدیم است : آن خدای است تعالی ملک الملک قدیم که تغیرنکند ملکت جاویدانش .
پادشاه مملکت . ملک کشور

فرهنگ عمید

۱. پادشاه.
۲. خدای تعالی.

پیشنهاد کاربران

بپرس