ملچ
/meleC/
لغت نامه دهخدا
ملچ. [ م ِ ل ِ / م َ ل َ ] ( اِ صوت ) در تداول عامه آوازدهن وقتی که چیزی خورند. و رجوع به ملچ مولوچ شود.
- ملچ ملچ کردن ؛ صدا انداختن دهان در موقع خوردن. ( فرهنگ لغات عامیانه جمال زاده ).
فرهنگ فارسی
گونه از نارون که در جنگلهای متوسط از گرگان تا آستارا دیده می شود . در آستارا و طوالش وزم نامند .
دانشنامه عمومی
مَلَچ ( نام علمی: Ulmus glabra ) نام گونه ای درخت جنگلی است. در فرهنگ معین این درخت گونه ای نارون شمرده شده، که در شمال همین نام ملچ را دارد، در خراسان گرزم و نام فارسی عام آن گِریز آمده است. [ ۱]
چوب ملچ به رنگ قهوه ای مایل به قرمز است و گاهی اوقات رگه های سبز رنگی در آن دیده می شود. چوبی درشت بافت، نیمه سخت و نیمه سنگین، نسبتاً بادوام و در برابر ضربه بادوام و نسبت به خمش مقاوم است. از این چوب بیشتر در کاسهٔ تنبور، ساختمانهای چوبی، ساخت مبلمان، روکش، قایق سازی، وسایل ورزشی، در و پنجره و تخته لائی استفاده می شود. همچنین از این چوب بدلیل سختی و مقاومت در نزاع های بومی و انواع چوبکشی ها استفاده می شده است.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفچوب ملچ به رنگ قهوه ای مایل به قرمز است و گاهی اوقات رگه های سبز رنگی در آن دیده می شود. چوبی درشت بافت، نیمه سخت و نیمه سنگین، نسبتاً بادوام و در برابر ضربه بادوام و نسبت به خمش مقاوم است. از این چوب بیشتر در کاسهٔ تنبور، ساختمانهای چوبی، ساخت مبلمان، روکش، قایق سازی، وسایل ورزشی، در و پنجره و تخته لائی استفاده می شود. همچنین از این چوب بدلیل سختی و مقاومت در نزاع های بومی و انواع چوبکشی ها استفاده می شده است.
wiki: ملچ
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید