ملوی
لغت نامه دهخدا
ملوی. [ م َ وی ی ] ( ع ص ) ریسمان تافته شده و دوتاشده. مَلوِیّة. || دست پیچیده. ( ناظم الاطباء ).
ملوی. [ م ِ وا ] ( ع اِ ) گردنا که بر چنگ پیچند. ( مهذب الاسماء ). گردنای که بپیچند. ( السامی ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
فرهنگ فارسی
دانشنامه عمومی
یکی از شهرستان های استان منیا کشور مصر است.
روستاهای مهم آن عبارت اند از:
• ابشادات
• دیر البرشنا
• دروه
• معصره ملوی
• نوای
• قلندول
• تنده
• تونه الجبل
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفروستاهای مهم آن عبارت اند از:
• ابشادات
• دیر البرشنا
• دروه
• معصره ملوی
• نوای
• قلندول
• تنده
• تونه الجبل
wiki: ملوی
مترادف ها
نجس، ملوی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید