ملول شدن


مترادف ملول شدن: به ستوه آمدن، بیزار شدن، نفور شدن، افسرده شدن، ملال زده شدن، دلتنگ شدن، غمگین شدن

متضاد ملول شدن: شادشدن

معنی انگلیسی:
tire

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - بیزار شدن بستوه آمدن . ۲ - اندوهگین شدن : [ دلا . اگر طلبی سایه همای شرف مشو ملول گرت چرخ ناتوان دارد . ] ( وحشی . چا . امیر کبیر . ۱۸۵ )

پیشنهاد کاربران

دل گرفتن
دلم ز صومعه بگرفت و خِرقِهٔ سالوس
کجاست دیرِ مُغان و شرابِ ناب کجا
حافظ
دل نژند شدن ؛ غمین شدن :
سپهبد ز شیروی شد دل نژند
برآشفت و گفت ای بداندیش زند.
اسدی.
ناراحت شدن

بپرس