ملوخیا

لغت نامه دهخدا

ملوخیا. [ م ُ ] ( اِ ) به لغت گیلان نوعی از گل خبازی باشد و آن را به شیرازی خطمی می گویند و به ملوکیه مشهور است. ( برهان ) ( آنندراج ). ملوکیا نیز گویند نوعی از خبازی است. ( تذکره داود ضریر انطاکی ج 1 ص 332 ). نوعی از خبازی. ( ناظم الاطباء ). نوعی از خطمی کوچک. ( الفاظ الادویه ). خبازی بستانی است. ( تحفه حکیم مؤمن ). قسمی پنیرک. ملوخیه. ملوکیه. بقلةالیهودیه. خبازی بستانی.( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). ملوخیا و ملوکیا و غیره اشکال سریانی نامهای یونانی ملوخه و ملوخیون و غیره است به معنی خبازی . در اینجا ملوخیه «کرت » یا مُوْدِ ژویف ( لاتینی ، کورکوروس اولیتوریوس ) منظور است. ( از حاشیه برهان چ معین ). و آن را ملوکیه خوانند و آن نوعی از خبازی است و آن بستانی بود و به شیرازی خطمی کوچک گویند و درخت وی مانند درخت خطمی بود، اما گل وی سرخ و کوچک بود و نیکوترین ملوخیا آن بود که سبز و بزرگ بود و قضبان وی به سرخ مایل بود. ( اختیارات بدیعی ). و رجوع به خبازی و مدخل بعد شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) یکی از گونه های پنیرک که بنام خبازی بستانی نیز مشهور است و در آسیای غربی خصوصا فلسطین بفراوانی میروید ملوخیا ملوکیا ملوخیه بقله الیهودیه خبازی بستانی . توضیح در تداول عامه در ایران این گیاه را نیز پنیرک گویند .

پیشنهاد کاربران

بپرس