ملوحت
لغت نامه دهخدا
ملوحة. [ م ُ ح َ ] ( ع مص ) شور شدن آب. ( ترجمان القرآن ). شور گردیدن آب. ملاحة. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ). مُلوح ملاحة. ( اقرب الموارد ). رجوع به ملوح و ملاحة شود. || ( اِمص ) شوری. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
ملوحة. [ م َل ْ لو ح َ ] ( اِخ )دهی بزرگ به حلب. ( منتهی الارب ) ( از معجم البلدان ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید