ملوث کردن


مترادف ملوث کردن: آلودن، آلوده کردن

متضاد ملوث کردن: منزه ساختن

معنی انگلیسی:
besmear, contaminate, defile, taint

فرهنگ فارسی

( مصدر ) آلوده کردن آلودن

مترادف ها

taint (فعل)
فاسد کردن، رنگ کردن، لکه دار کردن، عفونی کردن، الوده شدن، ملوث کردن

فارسی به عربی

اصب , عیب , ملوث

پیشنهاد کاربران

بپرس