ملوان

/malavAn/

مترادف ملوان: جاشو، دریانورد، کشتیبان، ملاح، ناوبان، ناوکار، شب وروز

معنی انگلیسی:
sailor, seafarer, seafaring, seaman, jack-tar, salt

لغت نامه دهخدا

ملوان. [ م َ ل َ ]( ع اِ ) شب و روز. ( مهذب الاسماء ) ( دهار ). شب و روز. واحد آن مَلا است. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). شب و روز یا قسمتی از آن دو. ( از اقرب الموارد ). به صیغه تثنیه ، شب و روز. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به ملوین شود.
- امثال :
من لم یؤدبه الابوان یؤدبه الملوان . ( امثال و حکم ص 1749 ). نظیرِ: نعم المؤدب الزمان :
ای نیاموخته ادب ز ابوان
ادب آموز زین پس از ملوان.
سنائی ( از امثال و حکم ایضاً ).
رجوع به همین مآخذ شود.

ملوان. [ م َ ل َ ] ( اِ ) ناوبر در کشتیهای تجارتی. ( فرهنگستان ). || دریانورد. ملاح.

فرهنگ فارسی

ملاح، ناوبر، ملاح درکشتیهای تجارتی
( اسم ) تثنیه ملا شب و روز

فرهنگ معین

(مَ لَ ) (ص . ) ملاح ، دریانورد، ناوبر در کشتی های تجاری (فره ).
( ~. ) [ ع . ] (اِ. ) تثنیة ملا (ملأ )، شب و روز.

فرهنگ عمید

ملاح در کشتی های تجارتی، ملاح، ناوبر.

واژه نامه بختیاریکا

اَو باز

دانشنامه عمومی

مَلَوان یا ملاح[ ۱] [ ۲] ( به انگلیسی: Sailor ) کسی است که در هدایت یا کمک در عملیات تعمیر و نگهداری یا خدمات در شناورها بر روی آب و در بندرگاه ها نقش دارد. این اصطلاح در مورد دریانوردان حرفه ای، کارکنان نظامی و سربازان شاغل در نیروی دریایی، ملوانان تفریحی و ملوانان ماهیگیر کاربرد دارد.
عکس ملوان
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

gob (اسم)
خرخره، تکه، دهان، کلوخه، مقدار بزرگ و زیاد، ملوان، یک دهن غذا، تخته کف

sailor (اسم)
ملوان، ملاح، دریا نورد، قایق بادبانی، ناوی

seaman (اسم)
ملوان، جاشو

seafarer (اسم)
ملوان، دریا نورد، بحر پیما

mariner (اسم)
ملوان، ملاح، دریا نورد، کشتیران

sailer (اسم)
ملوان، ملاح، دریا نورد، قایق بادبانی، ناوی

jack tar (اسم)
ملوان، ملاح

leatherneck (اسم)
ملوان، جزو افراد تفنگداران دریایی

sailorman (اسم)
ملوان

فارسی به عربی

بحار , فم

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
زبان های کردی
تاریخ زبان کُردی
دانش زبان شناسی اجازه می دهد مرزهای تقریبی مناطقی را که هسته اصلی قومی سخنرانان گویش های معاصر کرد شکل گرفته است، ترسیم شود. مکنزی در اوایل دهه ۱۹۶۰ ( مکنزی، ۱۹۶۱ ) در رابطه با تاریخ و گذشته زبان کردی فرضیاتی ارائه کرده است. مکنزی در آفرینش ایده های تدسکو ( ۱۹۲۱: ۲۵۵ ) و در مورد ویژگی های آوایی، مورفولوژیکی فونیکی مشترکی که بین کردی، فارسی و بلوچی مشترک است، مکنزی به این نتیجه رسید که گویشوران این سه زبان ممکن است یک بار در زمان های گذشته در تماس با هم و نزدیک به هم بوده اند. وی کوشیده است وحدت زبانی ادعایی فارسی - کرد - بلوچی را که احتمالاً در مناطق مرکزی ایران بوده بازسازی کند. مطابق نظریه مکنزی، پارس ها ( هخامنشیان ) �استان فارس�را در جنوب غربی اشغال کردند ( براساس این فرض که هخامنشیان به فارسی باستان صحبت می کرده اند و این زبان به درستی نیای فارسی امروزی باشد ) ، بلوچ ها ( پروتو - بلوچ ها، اجداد بلوچ های امروزی ) در مناطق مرکزی غرب ایران ساکن بوده اند و کردها ( پروتو - کردها، اجداد کردهای امروزی ) در شمال غربی لرستان و اصفهان کنونی زندگی می کرده اند.
...
[مشاهده متن کامل]

ارتباط زبان اوستایی، پارسی، مادی و پهلوی با زبان های کردی
در سال های اخیر تصور نادرستی در بین عوام از ارتباط�زبان اوستایی�و کردی ایجاد شده است. زبان اوستایی یک زبان ایرانی شرقی است و زبان های کردی جزو شاخه غربی زبان های ایرانی اند و به طبع نمی توانند بازمانده یک زبان ایرانی شرقی ( اوستایی ) باشند. همانندی های فارسی، کردی، بلوچی و هر زبان ایرانی دیگر با اوستایی بدین دلیل است که همه این زبان ها ایرانی اند و از یک نیای مشترک زبان نیا - ایرانی منشعب شده اند.
از�زبان مادی�نیز تنها واژگان انگشت شماری در آثار دیگر زبان ها به جای مانده و به طبع بر اساس چند واژه معدود نمی توان هیچ زبانی را بازمانده زبان مادی دانست. همچنین زبان اوستایی و مادی متعلق به دوره کهن یا باستانی زبان های ایرانی اند و هیچ بازمانده شناخته شده ای در دوره میانه زبان های ایرانی ندارند. همه زبان های کردی متعلق به دوره نوین زبان های ایرانی اند و نیای مستقیمی در دوره میانه ندارند.
زبان پهلوی ساسانی که نام دانشگاهی آن�پارسی میانه�است و�پارسیگ�نامیده می شده، نیای زبان فارسی است و طبیعتاً مانند فارسی، یک زبان ایرانی جنوب غربی است. زبان پهلوی اشکانی ( زبان پارتی ) یا�پهلوانی�یک زبان ایرانی شمال غربی است و از این نظر با�تالشی، �گیلکی، �مازندرانی ( طبری ) ، �زازایی، �گورانی�هم خانواده است
زبان کردی متعلق به شاخه ایرانی خانواده هندو اروپایی است. زبان شناسان معمولاً زبان کردی را به عنوان زبان های شمال غربی ایران�و�بعضی محققان این زبان را به عنوان میانجی بین شمال غرب ( اشکانی ) و جنوب غربی ( پارسی باستان ) ایران طبقه بندی می کنند. مارتین ون براینسنن یادآور می شود که �کردی ویژگی و عنصر زبانی قوی جنوب غربی ( پارسی هخامنشی ) را دارد�، در حالی که �زازا و گوران متعلق به گروه شمال غربی ( اشکانی _ مادی ) ایران هستند�
لودویگ پولس معتقد است که کردی به نظر می رسد زبان اصلی شمال غربی ایران است. اما اذعان می کند که ویژگی های مشترک بسیاری با زبان های جنوب غربی ایرانی مانند پارسی باستان دارد، که ظاهراً به دلیل تماس های طولانی مدت و زیاد تاریخی می باشد.
ولادیمیر مینورسکی خاورشناس و دیپلمات روسی معتقد است اقوام کردها بازماندهٔ مادها هستند، ولی هیچ ادعا و اثبات زبان شناختی مبنی بر ارتباط زبان های کردی امروز با زبان مادی ارائه نداده است و فقط از دید تاریخی به مسئله نگریسته است. همان طور که گفته آمد، زبان مادی متعلق به دوره کهن یا باستانی زبان های ایرانی اند و هیچ بازمانده شناخته شده ای در دوره میانه زبان های ایرانی ندارند. همه زبان های کردی متعلق به دوره نوین زبان های ایرانی اند و نیای مستقیمی در دوره میانه ندارند و از زبان مادی نیز تنها چند واژه در نوشته های دیگر زبان های باستانی به جای مانده است.
در سال ۱۹۵۱ یکی از شاگردان معروف مینورسکی بنام دی. ان. مک کنزی که جزو سرشناس ترین متخصصین فارسی میانه ( پهلوی ) و زبانهای کردی شمرده می شود، مقاله ای با عنوان �ریشه های زبان کردی� نوشت. او در این نوشته اظهار تعجب کرد که چرا باوجود آنکه استاد مینورسکی به بسیاری ادعاهای مبالغه آمیز و مبهم دربارهٔ �ریشه کردها� جواب داده است، هنوز �موضوع کردهای معاصر به تاریخ از یک انگیزه بسیار ساده سرچشمه می گیرد و آن هم نیاز به اجداد قهرمان است و از آنجا که دوره امپراتوری مادها هنوز به اصطلاح صاحبی ندارد، کردهای معاصر پنهان نمی کنند که می خواهند مادهای باستان را در این نقش ببینند.
مک کنزی پس از بررسی بسیاری از گونه های زبان های ایرانی در مقاله معروفش بنام �ریشه های زبان کردی� می نویسد: �وظیفه نخست من باید تعریف زبان کردی از طریق تعیین مشخصاتی باشد که آن را از دیگر لهجه های ایرانی متمایز می کند. متأسفانه باید در ابتدای این بحث اعتراف کنم که نتایجی که به آن رسیده ام، عموماً منفی هستند، زیرا تقریباً در برابر هر مشخصه ویژه زبان کِردی، یک مشخصه مشابه در دستکم یک لهجه دیگر ایرانی وجود دارد� آنگاه او در ادامه این مقاله به تحلیل و مقایسه خصوصیات دستوری و صرفی ( مورفولوژیک ) کردی با دیگر زبان های ایرانی می پردازد، تا با نمونه های مختلف نظر خود را ثابت کند که کردی نیز مانند دیگر شاخه های خانواده زبان های ایرانی، یکی از این زبان هاست – مانند بلوچی یا لُری، تاتی – آذری یا گیلکی. بنظر مک کنزی و ویندفور کُردی از نزدیک ترین زبان های ایرانی به پارسی باستان ( هخامنشی ) است و حتی در دوره ای تحت تأثیر زبان پارتی بوده است که می دانیم ریشه اش در شرق دریای کاسپین بوده و در زمان اشکانیان زبان پارتی تقریباً همه گونه های زبان های ایرانی از جمله فارسی، کردی، تاتی، زازاکی و بلوچی و گورانی را تحت تأثیر خود قرار داده است
در مقابل، �گارنیک آساتوریان�نیز معتقد است که تنها بازمانده زبان مادی شاید�تاتی�در�آذربایجان�و�زبان های مرکزی�کاشان باشد. �صحت این نظریه را دیاکونف نیز مورد تأیید قرار داده است. چنان که وی در اثر مشهورش موسوم به �تاریخ ماد� می نویسد:
�هنوز در زمان حاضر هم تات ها و تالشی ها و مازندرانی ها به لهجه هایی سخن می گویند که از بقایای زبان هند و اروپایی می باشد که در آغاز زبان مادهای شرقی بوده است. امتیاز ویژه این لهجه ها، کهنگی و مهجوری اصوات می باشد که در بسیاری موارد با زبان فارسی تفاوت داشته و با مادی و پارتی و اوستایی مشابهت دارد�
• منابع ها. بلو، جویس� ( ۱۳۹۰ ) . �کردی�. �راهنمای زبان های ایرانی. ج. �۲. ترجمهٔ آرمان بختیاری، �عسکر بهرامی، �حسن رضایی باغ بیدی، نگین صالحی نیا. تهران: انتشارات ققنوس. �شابک�۹۶۴ - ۳۱۱ - ۳۹۰ - ۶.
• کردها نوادگان مادها - و. مینورسکی - ۱۳۸۲ نشر: ژیار
• مکالمات روزمره زبان کردی. مصطفی خرم دل. سال چاپ: ۱۹۸۱ نشر: انتشارات کردستان
• ( برگرفته از کتاب �قاموس زبان کردی�، تألیف عبدالرحیم ذبیحی، چاپ ۱۹۸۸ )
• وبسایت کردستان به آدرس: www. sorankurdistani. com
• فرهنگ کردی - کردی - فارسی ( هه نبانه بورینه۹ - عبدالرحمان شرفکندی ( هه ژار ) - انتشارات سروش
• Nikitine, Basil: Les Kurdes, Paris, 1956
• Ahmad, J. R. �: Dirasat Kurdiyah fi bilad Subartu ( 'Kurdish Studies in the Country of Subartu' ) - - in Arabic - Baghdad, 1984
• Ahmad, Jemal Rashid: Tarikh el - Kurd el - Qadim ( `The Ancient History of the Kurds' ) - - in Arabic - publication of the Saladin University, Hawler, 1990
• Driver, G. K. �: The Name Kurd and its Philological Connections; JRAS, 1923
• Driver, G. K. �: The Dispersion of the Kurds in Ancient Times, Journal of the Royal Asiatic Society of Great Britain and Ireland ( JRAS ) 1921, Part Four, pp. 563–572

ملوانملوانملوانملوان
مله هیچ پیوندی با ملح=نمک ندارد
بنواژ مله � وده/ Wade� است در پارسی پهلوی م/و بهم میگردد و د نیز به ل میگردد مانند دمبه لمبه شغاد/شغال کلید/ کلیل و م/و مانند پروین/پرمین، ورامین/وراوین، میمند/میوند
...
[مشاهده متن کامل]

ایرانیان همگی یک نژاد و یک قوم و یک گروهند و پیداست که یک زبان دارند دوستی که از کردان فارس نام برد وازه کرد تا ۱۵۰ سال پیش به چم عشایر پارسی ( ایرانی تبار ) بود و بلوچ و لر و دری زبان و دیلمی و پشتو و کرمانج و هر ایرانی کوچگرد را کرد میگفتند آن هم که زم و زموم نوشتی درستش رم هست رم پارسی قبیله هست و رمهای پارس پنج رم بزرگ بودند رم رمیجان ( بنام رم گیلویه نیز خوانده میشد و هنوز هم کوه انان به کهکیلویه نامور هست ) رم بارزنگان ( رم شهریار هم گفته میشد - گیلویه و شهریار نام سرداران ان هست ) رم ذیوان رم لوالگان رم کاریان ( رم کاریون هنوز هم برپا و نامورست )
این زبانها و تمایزها در این چند سده اخیر پس از اسلام و پس از مغول پدید امده و پیشتر همگی پهلوی خوانده میشدند

مَلَ در زبان کوردی به معنی شنا هستش و وان یک پسوند کوردی است که در هزاران کلمه کوردی دیده می شود اعم از: بریوان ، فروکه وان، گاوان، پاسوان، پاپوره وان ، برازه وان، نچیروان، سیاستوان، هلبستوان ، دریاوان ، پاوان و. . . . .
...
[مشاهده متن کامل]

امروزه هم در زبان مَلَوان به کار می رود ولی به منظور شناگر و برای این منظور که در فارسی استفاده می شود در کوردی کلمه دریاوان استفاده می شود

ملوان= مله وان
مله= شنا
مله وان=شناگر
کلمه مله برای شنا کردن درحال حاضر هم بکار می رود
قابل توجه دوستانی که میگن در منطقه شیراز، مله به معنی شنا هستش و ربطی به کوردی نداره.
اتفاقا این کلمه کاملا کوردی بوده و از کوردهای ساکن پارس، به زبان مردم اون منطقه وارد شده.
در کتاب المسالک و الممالک ابن خردادبه در قرن سوم و چهارم قمری ( قرن نهم و دهم میلادی ) در صفحه 38 به مناطق کوردنشین در پارس اشاره شده است که این کوردها احتمالا در زمان حکومت مادها به آنجا فرستاده شده اند.
...
[مشاهده متن کامل]

ملوان
ریشه زبان تمام افوام ایرانی از یک جاست که به کردی ولری و فارسی نزدیکه . در گویش همدانی قدیم دست مله به معنای آشنایی با شنا کردن است که شور بختانه در حال فراموشی است
خیلی از واژگانی که امروزه در زبان فارسی استفاده میشوند در واقع کوردی هستند که بنده به چند تا از آنها به صورت مختصر اشاره میکنم .
ملوان : مله در زبان کوردی یعنی شنا - ملوان یعنی کسی که شنا میکند .
...
[مشاهده متن کامل]

خلبان : خله در زبان کوردی یعنی به پرواز در آوردن - خلبان یعنی کسی که آن وسیله را به پرواز در می آورد .
بازی : یک فارس به هیچ وجه نمیداند که ریشه کلمه بازی از کجاست ؛ چون بازی یک کلمه کوردی است . در کوردی به پریدن �باز� میگویند . بالا و پایین پریدن و نرمش کردن در زبان کوردی میشه �باز باز کانی� - پس ریشه کلمه بازی کوردی است .
هنر : در زبان کوردی به خلق یک اثر یا ساختن یک وسیله عالی �هنین� گفته میشود و به کسی که این اثر را خلق کرده �هونرمه ند� گفته میشود . پس کلمه هنر کوردی است و فارس ریشه ای برای این کلمه ندارد .
پیکان : در کوردی به هدف زدن را �پیکان� میگویند . مثلاً وقتی بخواهند بگویند که به هدف زدم ، میگویند �پیکام� یا اگر بخواهند که به دیگری بگویند که به هدف زدی ، میگویند �پیکات� . بنابراین ریشه این کلمه کوردی است .
واژه : ریشه این کلمه کوردی است . ما به کلمات و بحث و گفتگو میگوییم �ویژین� �واچین� �وشه� و غیره .
آینه : این کلمه در زبان کوردی �آوینه� است . کلمه �آو� یعنی آب و کلمه �وینه� یعنی تصویر و در زبان کوردی کلمه �آینه� یعنی مانند آب صاف تصویر را منعکس می کند .
قمقمه : اگر از یک فارس بپرسی که ریشه این کلمه چیه ؟ قطعاً نمیداند . اما یک کورد بسیار راحت به ریشه آن پی میبرد . کوردها به �جرعه� می گویند �قم� . یک جرعه آب در کوردی میشود � قمه آو� و در وسیله ای که آب هست میگویند قمقمه .
البرز : همانطور که میدانیم البرز به رشته کوه اشاره دارد و کوه یعنی بلندی . کلمه �برز� در کوردی یعنی بلندی که بعد از حمله اعراب پسوند �ال� گرفته و به البرز تبدیل شده است .
جریان : در زبان کوردی به آمدن و رفتن و به گذشتن میگویند �گریان� که بنا بر تسلط زبان عربی بر منطقه در گذشته این کلمه از گریان به جریان تغییر شکل داده است .
کتک : در زبان کوردی کلمه �کوت� یعنی زدن و ریشه کتک از این کلمه آمده و اساساً کوردی است .
میرزاه : لوله حمل ادرار را میزراه میگویند . در کوردی به ادرار �میز� گفته میشود .
ایران : در کوردی به آتش �ایر� یا �آگر� گفته میشود و در کلمه ایران یعنی جای آتش که در اصل کوردی است .
اینها تنها بخشی از کلماتی است که امروزه در زبان فارسی استفاده شده که در اصل کوردی هستند .

ملوان فارسی
مَلآوِن لکی
مَلآوِن از دو عبارت مَل و آوِن تشکیل شده است
در زبان فاخر لکی مَل به معنی پرنده و آوِن به معنی آبی است . جمعا به معنی مرغابی است .
زنده باد قوم بزرگ لک
محمد حسن دوست، فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی، پوشینۀ ( جلد ) چهارم، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ۱۳۹۳، رویۀ ( صفحۀ ) ۲۶۳۹
ملوان
منابع• https://t.me/ketab7777/60911
مله و ملا در شیراز به معنی شنا کردن هست چرا الکی نسبتش میدین به کردی
سو در تورکی از چینی گرفته شده خاتون و قاب و بشقاب و خان هم سغدی هستن
ملونی در زبان لری خرم ابادی یعنی شنا کردن
ملوان، از ترکیب و کوتاه شده سه کلمه درست شده است
ماء له وان
ماء به معنی آب
له به معنی بالا و رویه
وان پسوند فاعلی است و تغییر یافته کلمه تان به معنی حرکت کردن است.
ماء له وان ( ملوان ) کسی که میتواند روی آب حرکت کند.
مه لاوه ن = ملوان
این کلمه کاملا ریشه در زبان لکی دارد
در زبان لکی مه لاوه ن و در زبان فارسی ملوان
کسی که در آب شنا می کند و یا شناور است
زبان لکی از کهن ترین و غنی ترینزبان های ایرانی است که با بیش از سی هزار واژه ثبت ملی شده است
زنده باد لک و لکستان بزدگ
این واژه در اصل سومری است؛
واژگان دف، دفتر ، دبیر، دیوان، مُزد، چوپان، گبر، هیکل، ملوان، آرزو، دوست، سومری هستند.
در گفتار لری:
مَلو یا مَلون = کسی که شنا کردن بلد باشد
مَلویی یا مَلونی = شنا کردن

ملوان ، دریانورد : ( Sailor ) [اصطلاح دریانوردی] کسانی که شغل آنها دریانوردی بوده و به دریا و زندگی در آن آشنا باشند .
شنا : تحریف آشنا به معنای آشنائی با فنون شنا کردن و در قدیم شنا کردن را مله و در اصطلاح عامیانه مَلُوی می گفتند این کلمه را در زبان اشوری مَلهو و در زبا ن عبری مَله می گفتند . ملوان یعنی شناگر یا کسی که راه و رسم شنا را بهتر می داند.
ملوان = مله ( شنا کردن ) وان ( پسوند فاعلی )
بسیاری از واژه هایی که در پارسی کهن بکار می رفته امروزه یا منسوخ شده یا فقط شکلی از آن باقیمانده. گاهی این واژه ها در هم خانواده های زبان پارسی، مثلا در زبان کوردی باقیمانده. مانند همین مله که در پارسی فقط ملوانش باقیمانده اما در کوردی مله هنوز کاربرد دارد. مانند؛
...
[مشاهده متن کامل]

فارسی: سوزن . . . . کوردی: درزی. . . . پارسی کهن: درزی ( درزی در کوزه افتاد - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - قابوسنامه )
فارسی: قد. . . . . . . . کوردی:بالا . . . . . . . . پارسی کهن بالا ( بالابلند عشوه گر سرو نازمن - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - حافظ )
فارسی: ادرار. . . . . . . کوردی: میز . . . . . . . پارسی کهن:میز ( یکی ایستاده بر دیواری میزه میکرد - - - - - - - - - - - - - - - - - - عبید زاکانی )
فارسی:بلند. . . . . . . کوردی:برز. . . . . . . . . پارسی کهن:برز ( ترا فر و برز است و فرزانگی. . نژاد و دل و بخت و مردانگی - - - - - - فردوسی )
فارسی:ثروتمند. . کوردی: دولتمند . . . پارسی کهن دولتمند ( هر که با اهل خود وفانکند - نشود دوست روی و دولتمند - - - سعدی )

ملوان به معنای شناگر مرکب از دو کلمه مَلِهْ ( به معنای شنا ) و وان پسوند فاعلی به معنای ( گر ) می باشد.
بسیاری ازواژگان که دهخدا ترجمه کرده نخست عربی را و سپس همان واژه را درفارسی معنی نموده مانند همین واژه . راستی راستی براش متاسفم! فرهنگ نامه شان فرهنگ عربی اَست یافارسی؟
آب نورد

در زبان کردی ایلامی به کسی که شناگر است میگویند " مل آو" . که بر گرفته از " مل " به معنی جانور یا حشره است " توضیح: به ملخ هم مل میگویند" و کلمه ی " آو" که همان " آب " است . یعنی در واقع کسی که شنا بلد
...
[مشاهده متن کامل]
است مثل جانور دریایی یا آبزی دریایی مورد مثال قرار گرفته شده. که البته بعدها به " ملون " یا ملوان در بین اعراب تغییر یافته. حتی اکنون هم بین برخی از هموطنان استان ایلامی به کسی که " دوش گرفته یا حمام رفته است" میگویند که فلانی رفته " مالو " یا " مال آو" بکند. که برگرفته از همان " مل آو" است

ملوان کلمه ای کردیست . مله به معنای شنا و وان شناسه فاعلی ست که میشه ملوان رو شناگر ترجمه کرد
کلمات مشابه
شاخه وان= کوه نورد
درگا وان = دربان

ملوان واژه ای کوردی است به معنای کسی که در آب شنا میکند. مله : شنا مله وان یعنی شناگر
مَله وان مَله : شنا در زبان کردی وان : نشانه فاعلی است در زبان کردی و در کل به معنی شناگر است
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٦)

بپرس