ملهوف


مترادف ملهوف: دادخواه، ستمدیده، مضطر، مظلوم، غمگین، اندوهگین، غمزده، غمین

لغت نامه دهخدا

ملهوف. [ م َل ْ ] ( ع ص ) اندوهگین. ( مهذب الاسماء ) ( غیاث ). حسرت خورنده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). اندوهگین از درد یا رفتن مال. ( از اقرب الموارد ). متحسر. دریغخوار. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
- ملهوف القلب ؛ سوخته دل. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).
|| ستمدیده مضطردادخواه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). مظلوم. ( غیاث ). ستمدیده فریادخواه. مظلوم مستغیث. ( ازاقرب الموارد ) : عدل شاه مستعان ملهوفان ، مستغاث مظلومان و مستمسک مهجوران است. ( سندبادنامه ص 112 ). گویی... رگ ابریشمین آن رسن با جان ملهوفان پیوندی داشت. ( مرزبان نامه چ قزوینی ص 166 ). چون ما به استماع کلام ملهوفان عادت کرده ایم... ( از مکاتیب خواجه رشیدالدین فضل اﷲ ).

فرهنگ فارسی

اندوهگین، دلسوخته، ستمدیده، کسی که بواسطه ازدست دادن مال خودیامرگ یکی ازخویشان نزدیک خوداندوهگین شده باشد
( اسم ) ۱ - اندوهگین ( از زیان مال یا تب ) غمگین . ۲ - ستمدیده مظلوم : [ ... جرس بجنبیدی و آواز آن حکایت حال متظلم بسمع او رسانیدی گویی در آن عهد دل آهنین جرس بر دل مظلومان نرم می شد .. یا رگ ابریشمین آن رسن جان ملهوفان پیوندی داشت .. ] ( مرزبان نامه . ۱۳۱۷ . ص ۱۷۵ )

فرهنگ معین

(مَ ) [ ع . ] (اِمف . ) ۱ - اندوهگین . ۲ - ستم دیده ، مظلوم .

فرهنگ عمید

۱. اندوهگین، دل سوخته.
۲. ستم دیده.

پیشنهاد کاربران

بپرس