لغت نامه دهخدا
- ملهوف القلب ؛ سوخته دل. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).
|| ستمدیده مضطردادخواه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). مظلوم. ( غیاث ). ستمدیده فریادخواه. مظلوم مستغیث. ( ازاقرب الموارد ) : عدل شاه مستعان ملهوفان ، مستغاث مظلومان و مستمسک مهجوران است. ( سندبادنامه ص 112 ). گویی... رگ ابریشمین آن رسن با جان ملهوفان پیوندی داشت. ( مرزبان نامه چ قزوینی ص 166 ). چون ما به استماع کلام ملهوفان عادت کرده ایم... ( از مکاتیب خواجه رشیدالدین فضل اﷲ ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - اندوهگین ( از زیان مال یا تب ) غمگین . ۲ - ستمدیده مظلوم : [ ... جرس بجنبیدی و آواز آن حکایت حال متظلم بسمع او رسانیدی گویی در آن عهد دل آهنین جرس بر دل مظلومان نرم می شد .. یا رگ ابریشمین آن رسن جان ملهوفان پیوندی داشت .. ] ( مرزبان نامه . ۱۳۱۷ . ص ۱۷۵ )
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. ستم دیده.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید