ملهم کردن

مترادف ها

inbreathe (فعل)
در کشیدن، استنشاق کردن، دمیدن، ملهم کردن، تنفس کردن

imbue (فعل)
اغشتن، اشباع کردن، رسوخ کردن در، خوب نفوذ کردن، خوب رنگ گرفتن، ملهم کردن

فارسی به عربی

شبع

پیشنهاد کاربران

بپرس