ملنخولیا

لغت نامه دهخدا

ملنخولیا. [ م َ ل َ ] ( معرب ، اِ ) به معنی مالیخولیا باشد. ( آنندراج ). مأخوذ از یونانی مالیخولیا. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به مالیخولیا شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱- گونه ای مرض عصبی است که با اختلال قوای عضلانی و دماغی همراه است و معمولا در دنبال. فلج عمومی یا تحت شکنج. شدید روحی وجسمی ( محبوسانی را که شکنج. شدید میدهند ) ویا بر اثر مرض صرع یا در اشخاص هیستریک و یا بطور مادر زادی پدید آید . مبتلایان باین مرض گاه از خوردن و آشامیدن خودداری مینمایند بنحوی که بحالت مرگ میرسند و گاهی خودکشی میکنند . برای معالج. این بیماران استراحت کامل و مسافرت به نقاط خوش آب و هوا و جدا بودن از افراد دیگر و از حوادث لازم است . این معالجه باید با تجویز داروهای مقوی قوای دماغی همراه باشد مالنخولیا خبط دماغ صبارا صباره . ۲- یکی از عواطف مرکب است و آن از تذکر حالات مطبوع مفقود واز اندوه فعلی که آنهارا احاطه کرده است و غیره ترکیب شده . توضیح ۱ مالنخولیا بصورتهای : مالیخولیا ماخولیا ملنخولیا مالیخ مالنخ و غیره در آمده .

فرهنگ عمید

= مالیخولیا

پیشنهاد کاربران

بپرس