ملقه

لغت نامه دهخدا

( ملقة ) ملقة. [ م َ ل َ ق َ ] ( ع اِ ) سنگی نسو. ( مهذب الاسماء ). سنگ درشت تابان لخشان. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). ج ، مَلَقات. ( از اقرب الموارد ).

ملقة. [ م َ ل ِ ق َ ] ( ع ص ) مؤنث مَلِق. مادیان تند و تیز دونده. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

مونث ملق . مادیان تند و تیز دونده

پیشنهاد کاربران

خراسانیان و بویژه اهالی نیشابور ، ملاقه را �ملقه � میگویند . از جمله ابزار مطبخ

بپرس