ملفوظ
/malfuz/
مترادف ملفوظ: تلفظشده، اداشده، تلفظپذیر، قابل تلفظ
برابر پارسی: سخن گفته شده، آواپذیر، آوایی
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- واو ملفوظ ؛ واوی که چون در میان یا آخر کلمه واقع شود خوانده شود. مقابل واو معدوله. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
- هاء ملفوظ ؛ که آن را «هاء ظاهر» نیزگویند آن قسم از هاء است که در هیچ حال تغییری در آن پدید نمی آید و در اضافه ساقط نمی گردد بر خلاف هاء مخفی که هاء غیر ملفوظ نیز گویند. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به «هَ» ( سی و یکمین حرف از حروف هجای فارسی ) در همین لغت نامه شود.
|| سیزده حرف از حروف الفبا که در تلفظ هر یک از آنها سه حرف تلفظ می گردد یعنی : الف و جیم و دال و ذال و سین و شین و صاد وضاد و عین و غین و قاف و کاف و لام. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به حرف ملفوظی شود.
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
خوانشپذیر
تلفظ شده. . قابل تلفظ
گفتاری
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
سِپنَگ sepnag ( پَشتو: سِپن= لفظ + «اَگ» )
اوختَگ uxtag ( اوخت از اوستایی: اوختی= لفظ + «اَگ» )
وِشیسَک veshisak، ( وِشیس از کردی: وشه یی= لفظ + «اَک» )
اَک، اَگ پسوندهای زبان پهلوی است که پِسَن یاتیکی ( = صفت مفعولی ) می سازند
سِپنَگ sepnag ( پَشتو: سِپن= لفظ + «اَگ» )
اوختَگ uxtag ( اوخت از اوستایی: اوختی= لفظ + «اَگ» )
وِشیسَک veshisak، ( وِشیس از کردی: وشه یی= لفظ + «اَک» )
اَک، اَگ پسوندهای زبان پهلوی است که پِسَن یاتیکی ( = صفت مفعولی ) می سازند