ملغی

/molqA/

برابر پارسی: برکنار، بی اثرشده، برافتاده، ازمیان رفته

معنی انگلیسی:
cancelled, annulled, lapsed

لغت نامه دهخدا

ملغی. [ م ُ غا ] ( ع ص ) باطل شده. از شمار افکنده. افکنده.اسقاطگشته. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). لغوشده.
- ملغی شدن ؛ باطل شدن. لغو شدن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
- ملغی کردن ؛ باطل کردن. لغو کردن.

فرهنگ فارسی

لغوشده، بی اثرشده، به شمارنیامده
( اسم ) باطل کرده لغو شده .

فرهنگ معین

(مُ غا ) [ ع . ] (اِمف . ) لغو شده ، بی اثر شده .

فرهنگ عمید

۱. بی اثر شده، لغو شده.
۲. به شمار نیامده.

مترادف ها

abrogated (صفت)
منسوخ، ملغی

canceled (صفت)
ملغی

annulled (صفت)
منسوخ، ملغی

disannulled (صفت)
ملغی

cancelled (صفت)
ملغی

فارسی به عربی

الغ , من

پیشنهاد کاربران

لغو شد , بازپس گرفته شد
🇮🇷 واژه ی برنهاده: براُفتاد 🇮🇷
ازمدل ومدافتاده
کنسل شدن

بپرس