ملعم. [ م َ ع َ ] ( اِ ) بر وزن و معنی مرهم باشد و بعضی گویند ملعم کهنه وپنبه ای است که مرهم را در آن مالند و بر زخم نهند وروغن مالیدن بر اعضا را نیز گویند و در هندوستان مَردَن. و با غین نقطه دار هم به نظر آمده است. ( برهان ) ( آنندراج ). مرهم نهادگی بر زخم و روغن مالی بر اعضا. ( ناظم الاطباء ). همین صورت اخیر ( ملغم ) صحیح به نظر می آید. ملغم و ملغمه عربی ظاهراً از یونانی ملگم ( خمیر کردن ) مأخوذ است. همین لغت عربی «الملغمه » وارد لاتینی ( کیمیاگران ) شده به صورت املگم درآمده و از آنجا وارد زبان فرانسوی شده «آملگم » ( امتزاج فلزات ). ( حاشیه برهان چ معین ).
فرهنگ فارسی
بر وزن و معنی مرهم باشد و بعضی گویند ملعم کهنه و پنبه ایست که مرهم را در آن مالند و بر زخم نهند و روغن مالیدن بر اعضا را نیز گویند و در هندوستان مردن .