ملسون

لغت نامه دهخدا

ملسون. [ م َ ] ( ع ص ) دروغ گوی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). کذاب. ( از اقرب الموارد ) ( محیط المحیط ) : به نزدیک ارباب براعت به زبان شناعت ملسون نشوم. ( المعجم چ دانشگاه ص 20 ). || در لسان گوید: رجل ملسون ؛ مرد شیرین زبان دور از کردار. ( از اقرب الموارد ). || زبان بریده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(مَ ) [ ع . ] (ص . ) ۱ - دروغگو. ۲ - زبان - بریده .

فرهنگ عمید

۱. کذاب، دروغ گو.
۲. خوش صحبت، شیرین زبان.

پیشنهاد کاربران

بپرس