ملسن
لغت نامه دهخدا
ملسن. [ م ُ ل َس ْ س َ ] ( ع ص ، اِ ) آنچه سرش را شبیه به زبان ساخته باشند. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || نعل باریک لطیف همچون زبان. ملسنة. ( منتهی الارب )( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) و رجوع به ملسنة شود.
ملسن. [ م ُ ل َس ْ س ِ ] ( ع ص ) آنکه از حیرت یا فکر زبان خود را گاز بگیرد. ( از ذیل اقرب الموارد ).
ملسن. [ م ُ س ِ ] ( ع ص ) فصیح و آنکه بسیار سخن می گوید. ( از ذیل اقرب الموارد ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید