ملخی

/malaxi/

لغت نامه دهخدا

ملخی. [ م ِ خا ] ( ع اِ ) دارودان که بدان دارو در بینی ریزند یا نوعی از پوست ستور دریایی که بدان دارو در بینی ریزند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

ملخی. [ م ِ ] ( اِخ ) نام کتابی از تورات. ( ابن الندیم از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). ملاکی. ( یادداشت ایضاً ). و رجوع به ملاکی و ملخیم شود.

فرهنگ فارسی

نام کتابی از تورات .

پیشنهاد کاربران

بپرس