ملخص
/mollaxxes/
مترادف ملخص: چکیده، خلاصه، فشرده، کوتاه، مجمل، مختصر ، پاک، خالص، ناب، سره
متضاد ملخص: مطول، ناخالص، ناسره
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- ملخص شدن ؛ خلاصه شدن. مختصر شدن.
- ملخص کردن ؛ خلاصه کردن. کوتاه کردن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
ملخص. [ م ُ خ َ ] ( ع ص ) شتری که به نگریستن پیه در چشم وی آشکار باشد. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). و رجوع به الخاص شود.
فرهنگ فارسی
خلاصه شده، مختصر، به اختصاربیان کرده شده
( اسم ) ۱ - بیان کننده . ۲ - خلاصه کننده جمع : ملخصین .
فرهنگ معین
(مُ لَ خِّ ) [ ع . ] (اِفا. ) ۱ - بیان کننده . ۲ - خلاصه کننده . ج . ملخصین .
فرهنگ عمید
دانشنامه آزاد فارسی
مُلَخِّص (abbreviator)
منصبی در دبیرخانۀ پاپ، در کلیسای کاتولیک. وظیفۀ اصلی آن آماده سازی نامه ها، احکام انتظامی و فرمان های رسمی مورد استفادۀ مقام های کلیسا، پیش از مهر کردن رسمی آن ها بود. این منصب در ۱۹۰۸ برچیده شد.
منصبی در دبیرخانۀ پاپ، در کلیسای کاتولیک. وظیفۀ اصلی آن آماده سازی نامه ها، احکام انتظامی و فرمان های رسمی مورد استفادۀ مقام های کلیسا، پیش از مهر کردن رسمی آن ها بود. این منصب در ۱۹۰۸ برچیده شد.
wikijoo: ملخص
ملخص (الملخص). مُلَخَّص (المُلَخَّص)
تألیف فخر رازی، کتابی به عربی، در منطق و فلسفه. این اثر به پیروی از الاشارات ابن سینا در سه بخش منطق، طبیعی و الهی تألیف شده است. بخش منطق این اثر به چاپ رسیده است (تهران، ۱۳۸۱ش).
تألیف فخر رازی، کتابی به عربی، در منطق و فلسفه. این اثر به پیروی از الاشارات ابن سینا در سه بخش منطق، طبیعی و الهی تألیف شده است. بخش منطق این اثر به چاپ رسیده است (تهران، ۱۳۸۱ش).
wikijoo: ملخص_(الملخص)
مترادف ها
خلاصه، ملخص
خلاصه، شرح، زمینه، طرح، ملخص، مسوده، انگاره، طرح اولیه، طراحی کلیات، طرح خلاصه، نقشه ساده، پیش نویس ازمایشی
خلاصه، ملخص، جان کلام، لب کلام، نکته مهم، مطلب عمده
مختصر، مجمل، ملخص، موجز، مختصر و مفید
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
مُلَخِّص؛ فشردۀ کلا، خلاص کننده و نتیجه دهندۀ گفته های پیشین و رساندن منظور.